شهيد گمنام سلام
دلم گرفته،بازم چشام بارونيه،واي،واي،واي
خبر آوردن بازم تو شهر مهمونيه،واي،واي؛واي
شهيد گمنام سلام،خوش اومدي،مسافر من،خسته نباشي پهلون
شهيد گمنام سلام،پرستوي مهاجر من،صفا دادي به شهرمون
وقتي رسيدي همه جا بوي خوش خدا پيچيد،تو مگه کجا بودي؟
وقتي رسيدي کوچه ها نسيم کربلا رسيد،تو مگه کجا بودي؟
وقتي رسيدي همه جا عطر گل نرگس اومد،مگه با آقا بودي؟
وقتي رسيدي همه اشکا مثل زهرا(س)مي چکيد،تو مگه کجا بودي؟
شهيد گمنام،دوباره زائرت شدم،واي،واي،واي
شهيد گمنام،بازم کبوترت شدم،واي،واي،واي
شهيد گمنام بگو،بگو به من حرف دلت رو،تا کي مي خواي سکوت کني!
شهيد گمنام بگو،پس کي مي خواي فکري براي بغض توي گلوت کني؟
راستي هنوز مادر پيرت تو خونه منتظره،چرا اينجا خوابيدي؟
راستي مادر نصفه شبا با گريه از خواب مي پره،چرا اينجا خوابيدي؟
راستي بابات چند ساله دق مرگ شد و عمرش سر اومد،خدا رحمتش کنه!
راستي کسي نيست مادر و حتي يه دکتر ببره،چرا اينجا خوابيدي؟
خودم مي دونم،شرمنده پلاکتم،واي،واي
مديون اشکِ فرزند بي پناهتم،واي،واي
حق داري هر چي بگي،تازه دارم کنار قبرت فکر دقايق مي کنم!
حق داري هر چي بگي،به روم نيار گلايه هاتو خودم دارم دق مي کنم!
باشه ديگه کل وصيت هاتو اجرا مي کنم،تو فقط غصه نخور!
باشه ديگه دعا برا يوسف زهرا مي کنم،تو فقط غصه نخور!
باشه ديگه کاري برا غوغاي محشر مي کنم،تو فقط غصه نخور!
باشه ديگه فکري برا اشکاي رهبر ميکنم،تو فقط غصه نخور!