En Ar

حسين(ع)، كشتي نجات و مشعل هدايت است

محرّم، اهرم حركت دهنده انسانها و پديدآورنده شورشهاي شيعي و نهضتهاي علوي و قيامهاي مكتبي است.

حسين(ع) پيامهاي شفابخشش را، همه ساله بر بالهاي سرخ شهادت مي‏نويسد و پيكهاي رهايي را بر موجهاي محرّم و عاشورا سوار مي‏كند.

كلاسهاي كربلا - كه در همه جاست - حتي بدون يك روز تعطيلي، به من و تو و به همه آنانكه به نجات «انسان» مي‏انديشند، مي‏آموزد. چرا كه : هر روز عاشوراست و هر جا كربلاا

«غدير علي»، «حراي محمّد» است، در جلوه‏اي پس از بيست و سه سال.

«عاشوراي حسين»، دادخواهي غدير علي(ع) است، پس از نيم قرن مظلوميّتِ حقّ.

«عاشورا»، سقّاي تشنه كامانِ عزّت است،عاشورا، انفجاري از نور و تابشي از حق بود كه بر «طور» انديشه‏ها تجلي كرد و «موسي خواهان» گرفتار در «تيهِ» ظلمت را از سرگرداني نجات بخشيد.

عاشورا درخششي بود كه در دل دشمن، ترس ريخت و در دل دوست، اميد آفريد و مردگان را بيدار ساخت و غافلان را به هوش آورد و «شب» را تا پشت دروازه‏هاي شهر شرك و قلعه نفاق، تاراند.

گرچه در آن نميروز سرخ، در آن صحراي آتشگون، در آن كربلاي «آزمايش»، قيام قيامت در خون نشست، ولي فرياد رسايت در عمق زمان برخاست.

اي حسين!... گرچه در آن «نينوا» ناي حقيقت‏گوي تو را بريدند، امّا ... نواي «حق، حقِ» تو در تاريخ، همچنان ماندگار شد و جاودانه ماند.

اي حسين! كربلاي تو، انقلاب آموز و انسان‏ساز نسلها و قرنها و سرزمينها بود و عاشوراي تو، بارور سازنده لحظه‏ها و روزها و سالها.

حسين(ع) مرگ را «پل عبور» به آخرت مي‏دانست و «بقا» را در «فنا» مي‏جست و «پيروزي» را در «شكست»! «زندگي» را در «مرگ» مي‏ديد و «ماندن» را در «رفتن» و «حضور» را در «غيبت» مي‏شناخت و «شهادت» را حضور جاودانه در تاريخ مي‏دانست و مرگ را براي فرزندان آدم، همچون گلوبندي زيبا برسينه دختري جوان، شايسته مي‏ديد.

حسين(ع) شناگر درياي خون بود و رهپوي وادي عشق. و در قربانگاه خود، در آخرين لحظات نيز، سرود توحيد و رضا خواند.

حسين(ع)، كشتي نجات و مشعل هدايت است
شما از نسخه قدیمی مرورگر خود استفاده می کنید و قادر به مشاهده صحیح این سایت نخواهید بود.
لطفاً مرورگر خود را به روز نمایید
دانلود آخرین نسخه مرورگرها