1ـ صفاي نفس از نکات مهم و براي استادان و دانشمندان مهمتر است، چون منش و رفتاراستادان بيش از گفتارشان در دانشجو تأثيرگذار است. 2ـ صفاي نفس و نورانيت باطن به دانشمند کمک ميکند که علم را در جهت درست آن هدايت کرده و پيش ببرد. 3ـ دانشگاه موتور پيشرفت کشور است، اگر ملتي عزت و اقتدار و ثروت ميخواهد، بيترديد بايد دانشگاهِ خود را تقويت کند، خوشبختانه اين نکته در ذهن مسئولين جا افتاده و همه اهميت دانشگاه را درک کردهاند. 4ـ امروز کشور نيازمند يک جهاد علمي است، در زمينه عرضة امکانات علمي، از سوي صاحبان آن (کشورهاي پيشرفته علمي) خِسّتهايي وجود دارد که بايد در مقابل اين خِسّتها از خود عزت و جوشندگي و فوران از درون نشان دهيم. 5ـ توليد فکر بسيار مهم و ازتوليد علم دشوارتر است. متفکرين و نخبگانِ فکري بيشتر در معرض آسيب هستند و کار ايشان دشوارتر است. 6ـ تشکيل دانشکده طب سنتي يک مژده و تعريفِ دانشگاه حکمت بنيان حرف تازهاي است. ايجاد رصدخانه پيشرفت نقشه جامع علمي نيز کاملاً صحيح است. 7ـ علوم انساني داراي اهميت است ليکن علوم انساني کنوني در کشور بومي نبوده و متعلق به ما و متکي به فلسفه و معارف ما نيست. 8ـ عدم تغيير سرفصلهاي علوم انساني و اينکه بيست و پنج سال سرفصل دانشي را تغيير نداده باشيم اشکال و نشان دهنده عدم جرأت ورود در مناقشه است. 9ـ نقشه جامع علمي کشور، مسئله مهمي است. مسئولين دولتي بايد برنامهاي را طراحي کنند تا نقشه جامع علمي عملياتي شده و تحقق پيدا کند. 10ـ توسعه آموزش عالي بايد در جهت هدفها باشد، مسئولان آموزش عالي بايد از توسعه غير هدفمند به شدت پرهيز کنند، که اين هم اتلاف مال و هم ضايع کردن منابع انساني است. بايد براساس آنچه جزو اهداف است، فضاي آموزشيِ آموزش عالي را توسعه داده و نيازهاي اصلي کشور در حوزه علوم و فناوري احصاء شوند. 11ـ عدم تناسب پاياننامهها با نيازهاي علمي کشور جزو ايرادات است که بايد برطرف شود. 12ـ پيشرفتها در کشور بايد مطرح شده و مردم مطلع شوند، کشور با طراوت تمام پيش ميرود، البته چالش هم داريم ليکن اگر انسان بخواهد زمين نخورد، بايد راه نرود. اگر بخواهيم راه بيفتيم، زمين خوردن و چالش دارد و چالش، خاصيت حرکت يک ملت است. 13ـ جريان دانشجويي آنجايي که ايرادي به نظرش ميآيد، سؤال کند به شرط اينکه قضاوت نکند. بهترين روش پرسش و پاسخ، حضور مسئولين در مجموعههاي دانشجويي است و من از مسئولين ميخواهم که ديدارهاي دانشجوييشان را زياد کنند. 14ـ مسئولين بايد در مجامع دانشجويي حاضر شوند و اگر واقعاً کاري انجام شده را بگويند و ذهن جوان را قانع کنند، اگر هم نميتوانند قانع کنند بايد در کارها تجديد نظر انجام دهند. 15ـ بايد مسائل کشور را اصليـ فرعي کنيم. مسائل درجه دوم جاي مسائل اصلي در انگيزهها و همت ما و انرژي که صرف ميشود را نگيرد. 16ـ جنبش دانشجويي نبايد با دستگاه متولي امور کشور معارضه کند، مهم اين است که دانشجويان حرفشان را با استدلال مطرح کنند و پاسخ قانع کننده بخواهند، مسئولين هم بايد پاسخگو باشند. 17ـ دانشجويان بر نقدپذير نبودن مسئولين گلهمند هستند، ولي خود نيز بايد نقدپذير باشند. نقد پذيري فقط مخصوص مسئولين نيست، اگر بر دانشجو هم نقدي وارد است، بايد پذيرا باشد. 18ـ عدم توليد کالاي فرهنگيِ مناسب با عدالت جزو اشکالات است. لازم است مديريتهاي فرهنگي در اين زمينهها بيشتر فعال باشند. البته اين قبيل امور، يک شبه به وجود نميآيد. زير ساختهايي لازم دارد که تا اين زير ساختها فراهم نباشد، کالاي فرهنگي مناسبِ با عدالت نيز به وجود نميآيد. 19ـ خلوص و وحدت به همراه يکديگر منظور ماست. بايد دايرة خالصين را توسعه دهيد و اين کار را از خود و خانواده و دوستانِ خود شروع کنيد که نتيجه آن خلوص روز افزون جامعه خواهد بود. منظور از وحدت نيز، اتحاد بر مبناي اصول است. کسي که اصول را قبول ندارد، قهراً از دايره وحدت خارج است. 20ـ علني شدن اختلافات مسئولان اشکال است، که بنده تذکر دادم. 21ـ صدور انقلاب توسط دانشجويان خوب است و فوايدي دارد، در اين زمينه فعاليتهايي صورت گرفته و با مسلمانان و ملتهاي گوناگون در آسيا، آفريقا و آمريکاي لاتين کار ميشود، ليکن بايد محاسبه شده و با برنامه انجام بگيرد. 22ـ در مورد دلايل خروج نخبگان، بعضي اشکالات وارد است ليکن بعضي هم بهانه است. اينطور نيست که فرض کنيد، همهاش از اين طرف ميروند، از آن سو نيز ورود نخبگان را شاهديم. 23ـ در دانشگاه نظم و انضباط لازم است. محيط دانشگاه آماج توطئههاي دشمن است و دانشجويان در مرکز اين حملات قرار دارند، نميشود محيط دانشگاه را رها کرد. بسياري از برنامهها براي انحراف و لغزاندن دانشجويان و بي تفاوت کردن ايشان نسبت به سرنوشت کشور و مصالح انقلاب است. پس برقراري امنيت و رعايت انضباط در دانشگاه مهم است. 24ـ علم و انديشة دستوري در جامعه ما وجود ندارد و من مخالف انديشه دستوري هستم، ما طرفدار آزاد انديشي هستيم. 25ـ مرجعيت علمي و الزاماتِ آن از نکاتي است که بايد مورد توجه مسئولين باشد. 26ـ آزاد انديشي بايد در جلسات تخصصي و دانشجويي صورت گيرد و جاي آن در صدا و سيما نيست. چون در جلسات عمومي لزوماً آن کسي که حق است، غلبه نخواهد کرد. 27ـ مراقب باشيد تشکلهاي دانشجويي تحت تأثير اختلاف سليقهها، دچار انشعاب نشده و با همديگر اصطکاک و تصادم پيدا نکنند. چيزي که انسانها را از هم جدا يا به هم نزديک ميکند، اصول ومباني معرفتي است، اما سلايق نه، هر کسي سليقهاي دارد، اينها را مايه جدايي بين خودتان قرار ندهيد. 28ـ تشکلها ارتباطشان را با بدنه دانشجويي تقويت کنند، يکي از راههاي ارتباط با بدنه دانشجويي اردوهاي ضيافت انديشه است. 29ـ بحث ضيافت انديشه بنده را خوشحال کرد، اردوهاي دانشجويي جهادي نيز اقدام بسيار خوبي است. 30ـ خوشبختانه روند پيشرفت و عدالت در کشور، خوب و مطلوب است؛منظور از پيشرفت، پيشرفت علمي، فناوري، اخلاقي و سياسي است. در مورد عدالت هم حداقل اينکه تفکر آن دارد همهگير ميشود، يعني همه معتقدند بايد به دنبال عدالت رفت و آن را اجرايي کرد. 31ـ منحني رشد کشور به طرف قوت، و منحني دشمنان ما به طرف ضعف است. نظام طاغوتي و سرمايهداري که مظهرش آمريکاست امروز از ده سال و بيست سال پيش بسيار ضعيفتر است و در مقابل تفکر اسلامي و نظام جمهوري اسلامي امروز از ده سال پيش بسيار قويتر و آمادهتر است و نشانههاي زيادي وجود دارد که منحني رشد ملت ايران با شيب تندتري رو به صعود خواهد داشت. 32ـ حفظ نظام از اوجبِ همة امور است. نظام مرزهاي مشخصي دارد که مرزهاي اخلاقي و فرهنگي نيز جزو آن است و شکي نيست بايد از آن حراست شود. 33ـ تقويت مباني معرفتي را جدي بگيريد، امروز مباني معرفتي در بين دانشجوها قويتر شده است. 34ـ در مورد مسائلي که با سرنوشت کشور ارتباط دارد، حتماً تحليل و موضع داشته باشيد. 35ـ نظرات و مواضع رهبري همين است که صريحاً و علناً اعلام ميشود و کسي تصور نکند رهبري نظري برخلاف آنچه رسماً مطرح ميشود دارد و در خفا به بعضي خواص منتقل ميکند، چنين چيزي مطلقاً نيست.