دکتر «رحمان ذبيحي» رئيس دانشکده علوم انساني دانشگاه ايلام در يادداشتي، جايگاه معلم در تاريخ و فرهنگ ايران را تبيين کرد.
از فرايند عمومي يادگيري که تا پايان زندگي فرد در تمام ساحات حيات او ادامه دارد که بگذريم، آگاهي و دانش انسان غالباً از طريق تعليم و تربيت حاصل گرديده و در يک سوي هر نوع آموزش و يادگيري، معلم قرار داشته است. اگر چه نمود و شيوههاي آموزش در طي قرون و اعصار بسيار متنوع بوده و همواره از رنگي به رنگي ديگر درآمده، امّا آنچه ثابت بوده، نقش محوري معلم در پيشبرد اخلاق و علم و تربيت انسان از يک سو و وجود طالبان مشتاق علم در سوي ديگر بوده است.
در روزگار قديم آموزش جنبه عمومي و اجباري نداشته است، بلکه غالباً فرزندان طبقات بالا به سبب امکان مالي در پي علم و دانش ميرفتند. البته اين بدان معني نيست که راه دستيابي طبقات فرودست به دانش و آگاهي کاملاً فروبسته بوده باشد. در ايران باستان فرزندان اشراف و طبقات بالاي اجتماع، معلمي خاص براي آموزش راه و رسم زندگي به فرزندان خود به خدمت ميگرفتند. اين معلم از جايگاه پدري، اختياراتي ويژه داشت تا فنون و دانشها را به اين دانشجويان بياموزد. يک معناي هنر در ايران باستان عبارت بود از فنون و دانشها و فضايلي که شخص به واسطه معلم و مربي کسب ميکرد و اين امر خود آفاق وسيعي را در بر ميگرفت از فنون رزم و بزم تا آداب سخن گفتن و معاشرت و آيين کشورداري و شيوه حضور در ديدارهاي سياسي و فراگيري فنون و رويکردهاي اداره جامعه. ميراث ادب تعليمي ايران باستان که غالباً در پي آموزش راه و رسم درست زيستن به مخاطب بود، از هر جهت قابل توجه است.
بخش مهمي از سنت آموزشي کهن، بعد از اسلام هم پذيرفته شد و علاوه بر آن مفاهيم ديني و اخلاقي جديد هم در مراکز علم و دانش رواج يافت. مسلمانان با ترجمه آثار متنوع فرهنگها و تمدنهاي پيشين از جمله تمدنهاي ايراني، هندي، يوناني، رومي و با بهرهگيري از مفاهيم بلند و آموزههاي نوراني قرآن کريم، جايگاه علم و دانش را از هر جهت ارتقا دادند و از رهگذر کوشش دانشمندان مسلمان آفاق علم گسترده شد و معارف و دانشهايي چون علوم و معارف اسلامي، طب، نجوم، معدنشناسي، تاريخ، جغرافيا، سياست، ادب و فرهنگ فراگير شد. با گذر روزگار و راسخ شدن شاخههاي مختلف علمي، سنتي بديع و پايا پديد آمد که از نسلي به نسلي منتقل ميگشت. البته بيگمان شرايط تاريخي، سياسي و اجتماعي در جايگاه علم و مقام تعليم و تربيت نقشي اساسي داشت با تغيير اين شرايط علم و سنت علمي هم دچار اوج و فرود ميشد.
با تحولات نوين در دنياي معاصر، علم و دانش و تعليم و تربيت هم دستخوش تغيير شد و محتوا و سبک و شيوه فراگيري دانش دگرگون گشت. تمام دنيا از جمله دنياي اسلام از اين تحولات تغيير پذيرفت و آهسته آهسته آموزش و پرورش نوين، شکل گرفت و نوع تعاليم و شيوه يادگيري آنها متمرکز شد، که فوايد خاصي چون نظم و نظام بيشتر در آموزش و البته عوارضي چون قالبي شدن آموزش و دور شدن از ارتباط معنوي معلم و شاگرد را در پي داشته است.
در سالهاي اخير با پيشرفت تکنولوژي، شيوههاي نويني در آموزش ظهور و بروز يافته و راه دسترسي به منابع علم و دانش بسيار آسان و همگاني شده است. فنآوريهاي جديد بيگمان نقشي اساسي در توسعه علم و دانش خواهد داشت امّا بايد سخت مراقب عواقب آن هم خواهد بود.
در طي تمام تحولاتي که از روزگار باستان تا امروز بر فراگيري علم و دانش گذشته و با تمام اوج و فرودهاي اين جريان، همواره معلم نقشي اساسي در آموزش و شکلگيري تمدن داشته است. نقشي که وجود شاگران مشتاق مکمل آن بوده و دو سوي اين جريان هم علم را پيش برده و هم به معناي زندگي و بهتر شدن جهان کمک بيبديلي داشته است. هر نوع بزرگداشت مقام معلم و شاگرد، تجليل از علم و دانش و انسانيت و معناي زندگي است چه بدون آنان، اين مفاهيم امکان ظهور نداشت.
© تمامی حقوق این سایت برای دانشگاه ایلام محفوظ است