بخش اول: حمد و ثناي الهي
اَلْحَمْدُ
لِلَّهِ الَّذي عَلا في تَوَحُّدِهِ وَ دَنا في تَفَرُّدِهِ وَجَلَّ في
سُلْطانِهِ وَعَظُمَ في اَرْکانِهِ، وَاَحاطَ بِکُلِّ شَيءٍ عِلْماً وَ
هُوَ في مَکانِهِ وَ قَهَرَ جَميعَ الْخَلْقِ بِقُدْرَتِهِ وَ بُرْهانِهِ،
حَميداً لَمْ يَزَلْ، مَحْموداً لايَزالُ (وَ مَجيداً لايَزولُ،
وَمُبْدِئاً وَمُعيداً وَ کُلُّ أَمْرٍ إِلَيْهِ يَعُودُ). بارِئُ
الْمَسْمُوکاتِ وَداحِي الْمَدْحُوّاتِ وَجَبّارُ الْأَرَضينَ وَ
السّماواتِ، قُدُّوسٌ سُبُّوحٌ، رَبُّ الْمَلائکَةِ وَالرُّوحِ،
مُتَفَضِّلٌ عَلي جَميعِ مَنْ بَرَأَهُ، مُتَطَوِّلٌ عَلي جَميعِ مَنْ
أَنْشَأَهُ. يَلْحَظُ کُلَّ عَيْنٍ وَالْعُيُونُ لاتَراهُ.
ستايش
خداي را سزاست که در يگانگي اش بلند مرتبه و در تنهايي اش به آفريدگان
نزديک است؛ سلطنتش پرجلال و در ارکان آفرينش اش بزرگ است. بي آنکه مکان
گيرد و جابه جا شود، بر همه چيز احاطه دارد و بر تمامي آفريدگان به قدرت و
برهان خود چيره است.
همواره ستوده بوده و خواهد بود و مجد و بزرگي
او را پاياني نيست. آغاز و انجام از او و برگشت تمامي امور به سوي اوست.
اوست آفريننده آسمانها و گستراننده زمينها و حکمران آنها. دور و منزه از
خصايص آفريده هاست و در منزه بودن خود نيز از تقديس همگان برتر است. هموست
پروردگار فرشتگان و روح؛ افزوني بخش آفريده ها و نعمت ده ايجاد شده هاست.
به يک نيم نگاه ديده ها را ببيند و ديده ها هرگز او را نبينند.
کَريمٌ
حَليمٌ ذُوأَناتٍ، قَدْ وَسِعَ کُلَّ شَيءٍ رَحْمَتُهُ وَ مَنَّ
عَلَيْهِمْ بِنِعْمَتِهِ. لا يَعْجَلُ بِانْتِقامِهِ، وَلايُبادِرُ
إِلَيْهِمْ بِمَا اسْتَحَقُّوا مِنْ عَذابِهِ. قَدْفَهِمَ السَّرائِرَ وَ
عَلِمَ الضَّمائِرَ، وَلَمْ تَخْفَ عَلَيْهِ اَلْمَکْنوناتُ ولا
اشْتَبَهَتْ عَلَيْهِ الْخَفِيّاتُ. لَهُ الْإِحاطَةُ بِکُلِّ شَيءٍ،
والغَلَبَةُ علي کُلِّ شَيءٍ والقُوَّةُ في کُلِّ شَئٍ والقُدْرَةُ عَلي
کُلِّ شَئٍ وَلَيْسَ مِثْلَهُ شَيءٌ. وَ هُوَ مُنْشِئُ الشَّيءِ حينَ
لاشَيءَ دائمٌ حَي وَقائمٌ بِالْقِسْطِ، لاإِلاهَ إِلاَّ هُوَ
الْعَزيزُالْحَکيمُ.
جَلَّ عَنْ أَنْ تُدْرِکَهُ الْأَبْصارُ وَ
هُوَ يُدْرِکُ الْأَبْصارَ وَ هُوَاللَّطيفُ الْخَبيرُ. لايَلْحَقُ أَحَدٌ
وَصْفَهُ مِنْ مُعايَنَةٍ، وَلايَجِدُ أَحَدٌ کَيْفَ هُوَمِنْ سِرٍ وَ
عَلانِيَةٍ إِلاّ بِمادَلَّ عَزَّوَجَلَّ عَلي نَفْسِهِ.
کريم و
بردبار و شکيباست. رحمت اش جهان شمول و عطايش منّت گذار. در انتقام بي شتاب
و در کيفر سزاواران عذاب، صبور و شکيباست. بر نهان ها آگاه و بر درون ها
دانا. پوشيده ها بر او آشکار و پنهان ها بر او روشن است. او راست فراگيري و
چيرگي بر هر هستي. نيروي آفريدگان از او و توانايي بر هر پديده ويژه اوست.
او را همانندي نيست و هموست ايجادگر هر موجود در تاريکستان لاشيء. جاودانه
و زنده و عدل گستر. جز او خداوندي نباشد و اوست ارجمند و حکيم.
ديده
ها را بر او راهي نيست و اوست دريابنده ديده ها. بر پنهاني ها آگاه و بر
کارها داناست. کسي از ديدن به وصف او نرسد و بر چگونگي او از نهان و آشکار
دست نيابد مگر، او - عزّوجلّ - خود، راه نمايد و بشناساند.
وَأَشْهَدُ
أَنَّهُ الله ألَّذي مَلَأَ الدَّهْرَ قُدْسُهُ، وَالَّذي يَغْشَي
الْأَبَدَ نُورُهُ، وَالَّذي يُنْفِذُ أَمْرَهُ بِلامُشاوَرَةِ مُشيرٍ
وَلامَعَهُ شَريکٌ في تَقْديرِهِ وَلايُعاوَنُ في تَدْبيرِهِ. صَوَّرَ مَا
ابْتَدَعَ عَلي غَيْرِ مِثالٍ، وَ خَلَقَ ما خَلَقَ بِلامَعُونَةٍ مِنْ
أَحَدٍ وَلا تَکَلُّفٍ وَلاَ احْتِيالٍ. أَنْشَأَها فَکانَتْ وَ بَرَأَها
فَبانَتْ.
فَهُوَالله الَّذي لا إِلاهَ إِلاَّ هُوالمُتْقِنُ
الصَّنْعَةَ، اَلْحَسَنُ الصَّنيعَةِ، الْعَدْلُ الَّذي لايَجُوُر،
وَالْأَکْرَمُ الَّذي تَرْجِعُ إِلَيْهِ الْأُمُورُ.
وَأَشْهَدُ
أَنَّهُ الله الَّذي تَواضَعَ کُلُّ شَيءٍ لِعَظَمَتِهِ، وَذَلَّ کُلُّ
شَيءٍ لِعِزَّتِهِ، وَاسْتَسْلَمَ کُلُّ شَيءٍ لِقُدْرَتِهِ، وَخَضَعَ
کُلُّ شَيءٍ لِهَيْبَتِهِ. مَلِکُ الْاَمْلاکِ وَ مُفَلِّکُ الْأَفْلاکِ
وَمُسَخِّرُالشَّمْسِ وَالْقَمَرِ، کُلٌّ يَجْري لاَِجَلٍ مُسَمّي.
يُکَوِّرُالَّليْلَ عَلَي النَّهارِ وَيُکَوِّرُالنَّهارَ عَلَي الَّليْلِ
يَطْلُبُهُ حَثيثاً. قاصِمُ کُلِّ جَبّارٍ عَنيدٍ وَ مُهْلِکُ کُلِّ
شَيْطانٍ مَريدٍ.
و گواهي ميدهم که او «الله» است. همو که تنزّهش
سراسر روزگاران را فراگير و نورش ابديت را شامل است. بي مشاور، فرمانش را
اجرا، بي شريک تقديرش را امضا و بي ياور ساماندهي فرمايد. صورت آفرينش او
را الگويي نبوده و آفريدگان را بدون ياور و رنج و چاره جويي، هستي بخشيده
است. جهان با ايجاد او موجود و با آفرينش او پديدار شده است.
پس
اوست «الله» که معبودي به جز او نيست. همو که صُنعش استوار است و ساختمان
آفرينشش زيبا. دادگري است که ستم روا نمي دارد و کريمي که کارهابه او بازمي
گردد.
و گواهي مي دهم که او «الله» است که آفريدگان در برابر
بزرگياش فروتن و در مقابل عزّتش رام و به توانايياش تسليم و به هيبت و
بزرگي اش فروتناند. پادشاه هستيها و چرخاننده سپهرها و رام کننده آفتاب و
ماه که هريک تا اَجَل معين جريان يابند. او پرده شب را به روز و پرده روز
را - که شتابان در پي شب است - به شب پيچد. اوست شکننده هر ستمگر سرکش و
نابودکنند هر شيطان رانده شده.
لَمْ يَکُنْ لَهُ ضِدٌّ وَلا مَعَهُ
نِدٌّ أَحَدٌ صَمَدٌ لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ وَلَمْ يَکُنْ لَهُ
کُفْواً أَحَدٌ. إلاهٌ واحِدٌ وَرَبٌّ ماجِدٌ يَشاءُ فَيُمْضي، وَيُريدُ
فَيَقْضي، وَيَعْلَمُ فَيُحْصي، وَيُميتُ وَيُحْيي، وَيُفْقِرُ وَيُغْني،
وَيُضْحِکُ وَيُبْکي، (وَيُدْني وَ يُقْصي) وَيَمْنَعُ وَ يُعْطي، لَهُ
الْمُلْکُ وَلَهُ الْحَمْدُ، بِيَدِهِ الْخَيْرُ وَ هُوَ عَلي کُلِّ شَيءٍ
قَديرٌ.
يُولِجُ الَّليْلَ فِي النَّهارِ وَيُولِجُ النَّهارَ في
الَّليْلِ، لاإِلاهَ إِلاّهُوَالْعَزيزُ الْغَفّارُ. مُسْتَجيبُ الدُّعاءِ
وَمُجْزِلُ الْعَطاءِ، مُحْصِي الْأَنْفاسِ وَ رَبُّ الْجِنَّةِ وَالنّاسِ،
الَّذي لايُشْکِلُ عَلَيْهِ شَيءٌ، وَ لايُضجِرُهُ صُراخُ
الْمُسْتَصْرِخينَ وَلايُبْرِمُهُ إِلْحاحُ الْمُلِحّينَ.
اَلْعاصِمُ
لِلصّالِحينَ، وَالْمُوَفِّقُ لِلْمُفْلِحينَ، وَ مَوْلَي الْمُؤْمِنينَ
وَرَبُّ الْعالَمينَ. الَّذِي اسْتَحَقَّ مِنْ کُلِّ مَنْ خَلَقَ أَنْ
يَشْکُرَهُ وَيَحْمَدَهُ (عَلي کُلِّ حالٍ)
نه او را ناسازي باشد و
نه برايش انباز و مانندي. يکتا و بي نياز، نه زاده و نه زاييده شده، او را
همتايي نبوده، خداوند يگانه و پروردگار بزرگوار است. بخواهد و به انجام
رساند. اراده کند و حکم نمايد. بداند و بشمارد. بميراند و زنده کند.
نيازمند و بي نياز گرداند. بخنداند و بگرياند. نزديک آورد و دور برد.
بازدارد و عطا کند. او راست پادشاهي و ستايش. به دست تواني اوست تمام نيکي.
و هموست بر هر چيز توانا.
شب را در روز و روز را در شب فرو برد.
معبودي جز او نيست؛ گران مايه و آمرزنده؛ اجابت کنندي دعا و افزايندي عطا،
بر شمارندي نفَس ها؛ پروردگار پري و انسان. چيزي بر او مشکل ننمايد، فرياد
فريادکنندگان او را آزرده نکند و اصرارِ اصرارکنندگان او را به ستوه
نياورد.
نيکوکاران را نگاهدار، رستگاران را يار، مؤمنان را صاحب
اختيار و جهانيان را پروردگار است؛ آن که در همه احوال سزاوار سپاس و ستايش
آفريدگان است.
أَحْمَدُهُ کَثيراً وَأَشْکُرُهُ دائماً عَلَي
السَّرّاءِ والضَّرّاءِ وَالشِّدَّةِ وَالرَّخاءِ، وَأُومِنُ بِهِ و
بِمَلائکَتِهِ وکُتُبِهِ وَرُسُلِهِ. أَسْمَعُ لاَِمْرِهِ وَاُطيعُ
وَأُبادِرُ إِلي کُلِّ مايَرْضاهُ وَأَسْتَسْلِمُ لِماقَضاهُ، رَغْبَةً في
طاعَتِهِ وَ خَوْفاً مِنْ عُقُوبَتِهِ، لاَِنَّهُ الله الَّذي لايُؤْمَنُ
مَکْرُهُ وَلايُخافُ جَورُهُ.
او را ستايش فراوان و سپاس جاودانه
ميگويم بر شادي و رنج و بر آسايش و سختي و به او و فرشتگان و نبشتهها و
فرستاده هايش ايمان داشته، فرمان او را گردن مي گذارم و اطاعت مي کنم؛ و به
سوي خشنودي او مي شتابم و به حکم او تسليمم؛ چرا که به فرمانبري او شائق و
از کيفر او ترسانم. زيرا او خدايي است که کسي از مکرش در امان نبوده و از
بي عدالتيش ترسان نباشد (زيرا او را ستمي نيست).
بخش دوم: فرمان الهي براي مطلبي مهم
وَأُقِرُّلَهُ
عَلي نَفْسي بِالْعُبُودِيَّةِ وَ أَشْهَدُ لَهُ بِالرُّبُوبِيَّةِ،
وَأُؤَدّي ما أَوْحي بِهِ إِلَي حَذَراً مِنْ أَنْ لا أَفْعَلَ فَتَحِلَّ
بي مِنْهُ قارِعَةٌ لايَدْفَعُها عَنّي أَحَدٌ وَإِنْ عَظُمَتْ حيلَتُهُ
وَصَفَتْ خُلَّتُهُ
- لاإِلاهَ إِلاَّهُوَ - لاَِنَّهُ
قَدْأَعْلَمَني أَنِّي إِنْ لَمْ أُبَلِّغْ ما أَنْزَلَ إِلَي (في حَقِّ
عَلِي) فَما بَلَّغْتُ رِسالَتَهُ، وَقَدْ ضَمِنَ لي تَبارَکَ وَتَعالَي
الْعِصْمَةَ (مِنَ النّاسِ) وَ هُوَالله الْکافِي الْکَريمُ.
و
اکنون به عبوديت خويش و پروردگاري او گواهي ميدهم. و وظيفه خود را در آن
چه وحي شده انجام ميدهم مباد که از سوي او عذابي فرود آيد که کسي ياري
دورساختن آن از من نباشد. هر چند توانش بسيار و دوستي اش (با من) خالص
باشد.
- معبودي جز او نيست - چرا که اعلام فرموده که اگر آن چه
(درباره ي علي) نازل کرده به مردم نرسانم، وظيفه رسالتش را انجام نداده ام؛
و خداوند تبارک و تعالي امنيت از [آزار] مردم را برايم تضمين کرده و البته
که او بسنده و بخشنده است.
فَأَوْحي إِلَي: (بِسْمِ الله
الرَّحْمانِ الرَّحيمِ، يا أَيُهَاالرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْکَ
مِنْ رَبِّکَ - في عَلِي يَعْني فِي الْخِلاَفَةِ لِعَلِي بْنِ أَبي
طالِبٍ - وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَالله
يَعْصِمُکَ مِنَ النّاسِ).
مَعاشِرَالنّاسِ، ما قَصَّرْتُ في
تَبْليغِ ما أَنْزَلَ الله تَعالي إِلَي، وَ أَنَا أُبَيِّنُ لَکُمْ سَبَبَ
هذِهِ الْآيَةِ: إِنَّ جَبْرئيلَ هَبَطَ إِلَي مِراراً ثَلاثاً يَأْمُرُني
عَنِ السَّلامِ رَبّي - وَ هُوالسَّلامُ - أَنْ أَقُومَ في هذَا
الْمَشْهَدِ فَأُعْلِمَ کُلَّ أَبْيَضَ وَأَسْوَدَ: أَنَّ عَلِي بْنَ أَبي
طالِبٍ أَخي وَ وَصِيّي وَ خَليفَتي (عَلي أُمَّتي) وَالْإِمامُ مِنْ
بَعْدي، الَّذي مَحَلُّهُ مِنّي مَحَلُّ هارُونَ مِنْ مُوسي إِلاَّ أَنَّهُ
لانَبِي بَعْدي وَهُوَ وَلِيُّکُمْ بَعْدَالله وَ رَسُولِهِ.
وَقَدْ
أَنْزَلَ الله تَبارَکَ وَ تَعالي عَلَي بِذالِکَ آيَةً مِنْ کِتابِهِ
(هِي): (إِنَّما وَلِيُّکُمُ الله وَ رَسُولُهُ وَالَّذينَ آمَنُواالَّذينَ
يُقيمُونَ الصَّلاةَ وَيُؤْتونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُونَ)، وَ عَلِي
بْنُ أَبي طالِبٍ الَّذي أَقامَ الصَّلاةَ وَ آتَي الزَّکاةَ وَهُوَ راکِعٌ
يُريدُالله عَزَّوَجَلَّ في کُلِّ حالٍ.
پس آنگاه خداوند چنين وحي
ام فرستاد: «به نام خداوند همه مهرِ مهرورز. اي فرستادي ما! آن چه از سوي
پروردگارت درباري علي و خلافت او بر تو فرود آمده بر مردم ابلاغ کن، وگرنه
رسالت خداوندي را به انجام نرسانده اي؛ و او تو را از آسيب مردمان نگاه مي
دارد.»
هان مردمان! آنچه بر من فرود آمده، در تبليغ آن کوتاهي نکرده
ام و حال برايتان سبب نزول آيه را بيان مي کنم: همانا جبرئيل سه مرتبه بر
من فرود آمد از سوي سلام، پروردگارم - که تنها او سلام است - فرماني آورد
که در اين مکان به پا خيزم و به هر سفيد و سياهي اعلام کنم که علي بن ابي
طالب برادر، وصي و جانشين من در ميان امّت و امام پس از من بوده. جايگاه او
نسبت به من به سان هارون نسبت به موسي است، ليکن پيامبري پس از من نخواهد
بود او (علي)، صاحب اختيارتان پس از خدا و رسول است؛
و پروردگارم
آيه اي بر من نازل فرموده که: «همانا ولي، صاحب اختيار و سرپرست شما، خدا و
پيامبر او و ايمانياني هستند که نماز به پا مي دارند و در حال رکوع زکات
مي پردازند.» و هر آينه علي بن ابي طالب نماز به پا داشته و در رکوع زکات
پرداخته و پيوسته خداخواه است.
وَسَأَلْتُ جَبْرَئيلَ أَنْ
يَسْتَعْفِي لِي (السَّلامَ) عَنْ تَبْليغِ ذالِکَ إِليْکُمْ -
أَيُّهَاالنّاسُ - لِعِلْمي بِقِلَّةِ الْمُتَّقينَ وَکَثْرَةِ
الْمُنافِقينَ وَإِدغالِ اللّائمينَ وَ حِيَلِ الْمُسْتَهْزِئينَ
بِالْإِسْلامِ، الَّذينَ وَصَفَهُمُ الله في کِتابِهِ بِأَنَّهُمْ
يَقُولُونَ بِأَلْسِنَتِهِمْ مالَيْسَ في قُلوبِهِمْ، وَيَحْسَبُونَهُ
هَيِّناً وَ هُوَ عِنْدَالله عَظيمٌ.
وَکَثْرَةِ أَذاهُمْ لي غَيْرَ
مَرَّةٍ حَتّي سَمَّوني أُذُناً وَ زَعَمُوا أَنِّي کَذالِکَ لِکَثْرَةِ
مُلازَمَتِهِ إِيّي وَ إِقْبالي عَلَيْهِ (وَ هَواهُ وَ قَبُولِهِ مِنِّي)
حَتّي أَنْزَلَ الله عَزَّوَجَلَّ في ذالِکَ (وَ مِنْهُمُ الَّذينَ
يُؤْذونَ النَّبِي وَ يَقولونَ هُوَ أُذُنٌ، قُلْ أُذُنُ - (عَلَي الَّذينَ
يَزْعُمونَ أَنَّهُ أُذُنٌ) - خَيْرٍ لَکُمْ، يُؤْمِنُ بِالله وَ يُؤْمِنُ
لِلْمُؤْمِنينَ) الآيَةُ.
و من از جبرئيل درخواستم که از خداوند
سلام اجازه کند و مرا از اين مأموريت معاف فرمايد. زيرا کمي پرهيزگاران و
فزوني منافقان و دسيسي ملامت گران و مکر مسخره کنندگان اسلام را مي دانم؛
همانان که خداوند در کتاب خود در وصفشان فرموده: «به زبان آن را مي گويند
که در دل هايشان نيست و آن را اندک و آسان مي شمارند حال آن که نزد خداوند
بس بزرگ است.»
و نيز از آن روي که منافقان بارها مرا آزار رسانيده
تا بدانجا که مرا اُذُن [سخن شنو و زودباور ]ناميده اند، به خاطر همراهي
افزون علي با من و رويکرد من به او و تمايل و پذيرش او از من، تا بدانجا که
خداوند در اين موضوع آيهاي فرو فرستاده: « و از آنانند کساني که پيامبر
خدا را مي آزارند و مي گويند: او سخن شنو و زودباور است. بگو: آري سخن
شنوست. - بر عليه آنان که گمان مي کنند او تنها سخن مي شنود - ليکن به خير
شماست، او (پيامبر صلي الله عليه و آله) به خدا ايمان دارد و مؤمنان را
تصديق مي کند و راستگو مي انگارد.»
وَلَوْشِئْتُ أَنْ أُسَمِّي
الْقائلينَ بِذالِکَ بِأَسْمائهِمْ لَسَمَّيْتُ وَأَنْ أُوْمِئَ إِلَيْهِمْ
بِأَعْيانِهِمْ لَأَوْمَأْتُ وَأَنْ أَدُلَّ عَلَيْهِمُ لَدَلَلْتُ،
وَلکِنِّي وَالله في أُمورِهمْ قَدْ تَکَرَّمْتُ. وَکُلُّ ذالِکَ لايَرْضَي
الله مِنّي إِلاّ أَنْ أُبَلِّغَ ما أَنْزَلَ الله إِلَي (في حَقِّ
عَلِي)، ثُمَّ تلا: (يا أَيُّهَاالرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْکَ
مِنْ رَبِّکَ - في حَقِّ عَلِي - وَ انْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ
رِسالَتَهُ وَالله يَعْصِمُکَ مِنَ النّاسِ).
و اگر مي خواستم نام
گويندگان چنين سخني را بر زبان آورم و يا به آنان اشارت کنم و يا مردمان را
به سويشان هدايت کنم [که آنان را شناسايي کنند] مي توانستم. ليکن سوگند به
خدا در کارشان کرامت نموده لب فروبستم. با اين حال خداوند از من خشنود
نخواهد گشت مگر اين که آن چه در حق علي عيه السّلام فرو فرستاده به گوش شما
برسانم. سپس پيامبر صلّي الله عليه و آله چنين خواند: «اي پيامبر ما! آن
چه از سوي پروردگارت بر تو نازل شده - در حقّ علي - ابلاغ کن؛ وگرنه کار
رسالتش را انجام نداده اي. و البته خداوند تو را از آسيب مردمان نگاه مي
دارد.»
بخش سوم: اعلان رسمي ولايت و امامت دوازده امام عليهم السلام
فَاعْلَمُوا
مَعاشِرَ النّاسِ (ذالِکَ فيهِ وَافْهَموهُ وَاعْلَمُوا) أَنَّ الله قَدْ
نَصَبَهُ لَکُمْ وَلِيّاً وَإِماماً فَرَضَ طاعَتَهُ عَلَي الْمُهاجِرينَ
وَالْأَنْصارِ وَ عَلَي التّابِعينَ لَهُمْ بِإِحْسانٍ، وَ عَلَي الْبادي
وَالْحاضِرِ، وَ عَلَي الْعَجَمِي وَالْعَرَبي، وَالْحُرِّ وَالْمَمْلوکِ
وَالصَّغيرِ وَالْکَبيرِ، وَ عَلَي الْأَبْيَضِ وَالأَسْوَدِ، وَ عَلي
کُلِّ مُوَحِّدٍ.
ماضٍ حُکْمُهُ، جازٍ قَوْلُهُ، نافِذٌ أَمْرُهُ،
مَلْعونٌ مَنْ خالَفَهُ، مَرْحومٌ مَنْ تَبِعَهُ وَ صَدَّقَهُ، فَقَدْ
غَفَرَالله لَهُ وَلِمَنْ سَمِعَ مِنْهُ وَ أَطاعَ لَهُ.
مَعاشِرَالنّاسِ،
إِنَّهُ آخِرُ مَقامٍ أَقُومُهُ في هذا الْمَشْهَدِ، فَاسْمَعوا وَ
أَطيعوا وَانْقادوا لاَِمْرِ(الله) رَبِّکُمْ، فَإِنَّ الله عَزَّوَجَلَّ
هُوَ مَوْلاکُمْ وَإِلاهُکُمْ، ثُمَّ مِنْ دونِهِ رَسولُهُ وَنَبِيُهُ
الُْمخاطِبُ لَکُمْ، ثُمَّ مِنْ بَعْدي عَلي وَلِيُّکُمْ وَ إِمامُکُمْ
بِأَمْرِالله رَبِّکُمْ، ثُمَّ الْإِمامَةُ في ذُرِّيَّتي مِنْ وُلْدِهِ
إِلي يَوْمٍ تَلْقَوْنَ الله وَرَسولَهُ.
هان مردمان! بدانيد اين
آيه درباره اوست. ژرفي آن را فهم کنيد و بدانيد که خداوند او را برايتان
صاحب اختيار و امام قرار داده، پيروي او را بر مهاجران و انصار و آنان که
به نيکي از ايشان پيروي ميکنند و بر صحرانشينان و شهروندان و بر عجم و عرب
و آزاد و برده و بر کوچک و بزرگ و سفيد و سياه و بر هر يکتاپرست لازم
شمرده است.
[هشدار که] اجراي فرمان و گفتار او لازم و امرش نافذ
است. ناسازگارش رانده، پيرو و باورکننده اش در مهر و شفقت است. هر آينه
خداوند، او و شنوايان سخن او و پيروان راهش را آمرزيده است.
هان
مردمان! آخرين بار است که در اين اجتماع به پا ايستاده ام. پس بشنويد و
فرمان حق را گردن گذاريد؛ چرا که خداوند عزّوجلّ صاحب اختيار و ولي و معبود
شماست؛ و پس از خداوند ولي شما، فرستاده و پيامبر اوست که اکنون در برابر
شماست و با شما سخن مي گويد. و پس از من به فرمان پروردگار، علي ولي و صاحب
اختيار و امام شماست. آن گاه امامت در فرزندان من از نسل علي خواهد بود.
اين قانون تا برپايي رستاخيز که خدا و رسول او را ديدار کنيد دوام دارد.
لاحَلالَ
إِلاّ ما أَحَلَّهُ الله وَ رَسُولُهُ وَهُمْ، وَلاحَرامَ إِلاّ ما
حَرَّمَهُ الله (عَلَيْکُمْ) وَ رَسُولُهُ وَ هُمْ، وَالله عَزَّوَجَلَّ
عَرَّفَنِي الْحَلالَ وَالْحَرامَ وَأَنَا أَفْضَيْتُ بِما عَلَّمَني
رَبِّي مِنْ کِتابِهِ وَحَلالِهِ وَ حَرامِهِ إِلَيْهِ.
مَعاشِرَالنّاسِ،
علي (فَضِّلُوهُ). مامِنْ عِلْمٍ إِلاَّ وَقَدْ أَحْصاهُ الله فِي، وَ
کُلُّ عِلْمٍ عُلِّمْتُ فَقَدْ أَحْصَيْتُهُ في إِمامِ الْمُتَّقينَ، وَما
مِنْ عِلْمٍ إِلاّ وَقَدْ عَلَّمْتُهُ عَلِيّاً، وَ هُوَ الْإِمامُ
الْمُبينُ (الَّذي ذَکَرَهُ الله في سُورَةِ يس: (وَ کُلَّ شَيءٍ
أَحْصَيْناهُ في إِمامٍ مُبينٍ).
مَعاشِرَالنَّاسِ، لاتَضِلُّوا
عَنْهُ وَلاتَنْفِرُوا مِنْهُ، وَلاتَسْتَنْکِفُوا عَنْ وِلايَتِهِ،
فَهُوَالَّذي يَهدي إِلَي الْحَقِّ وَيَعْمَلُ بِهِ، وَيُزْهِقُ الْباطِلَ
وَيَنْهي عَنْهُ، وَلاتَأْخُذُهُ فِي الله لَوْمَةُ لائِمٍ. أَوَّلُ مَنْ
آمَنَ بِالله وَ رَسُولِهِ (لَمْ يَسْبِقْهُ إِلَي الْايمانِ بي أَحَدٌ)،
وَالَّذي فَدي رَسُولَ الله بِنَفْسِهِ، وَالَّذي کانَ مَعَ رَسُولِ الله
وَلا أَحَدَ يَعْبُدُالله مَعَ رَسُولِهِ مِنَ الرِّجالِ غَيْرُهُ.
(أَوَّلُ
النّاسِ صَلاةً وَ أَوَّلُ مَنْ عَبَدَالله مَعي. أَمَرْتُهُ عَنِ الله
أَنْ يَنامَ في مَضْجَعي، فَفَعَلَ فادِياً لي بِنَفْسِهِ).
روا
نيست، مگر آن چه خدا و رسول او و امامان روا دانند؛ و ناروا نيست مگر آن چه
آنان ناروا دانند. خداوند عزوجل، هم روا و هم ناروا را براي من بيان
فرموده و آن چه پروردگارم از کتاب خويش و حلال و حرامش به من آموخته در
اختيار علي نهاده ام.
هان مردمان! او را برتر بدانيد. چرا که هيچ
دانشي نيست مگر اينکه خداوند آن را در جان من نبشته و من نيز آن را در جان
پيشواي پرهيزکاران، علي، ضبط کردهام. او (علي) پيشواي روشنگر است که
خداوند او را در سوري ياسين ياد کرده که: «و دانش هر چيز را در امام روشنگر
برشمرده ايم...»
هان مردمان! از علي رو برنتابيد. و از امامتش
نگريزيد. و از سرپرستي اش رو برنگردانيد. او [شما را] به درستي و راستي
خوانده و [خود نيز] بدان عمل نمايد. او نادرستي را نابود کند و از آن
بازدارد. در راه خدا نکوهش نکوهش گران او را از کار باز ندارد. او نخستين
مؤمن به خدا و رسول اوست و کسي در ايمان، به او سبقت نجسته. و همو جان خود
را فداي رسول الله نموده و با او همراه بوده است تنها اوست که همراه رسول
خدا عبادت خداوند مي کرد و جز او کسي چنين نبود.
اولين نمازگزار و
پرستشگر خدا به همراه من است. از سوي خداوند به او فرمان دادم تا [در شب
هجرت] در بستر من بيارامد و او نيز فرمان برده، پذيرفت که جان خود را فداي
من کند.
مَعاشِرَالنّاسِ، فَضِّلُوهُ فَقَدْ فَضَّلَهُ الله، وَاقْبَلُوهُ فَقَدْ نَصَبَهُ الله.
مَعاشِرَالنّاسِ،
إِنَّهُ إِمامٌ مِنَ الله، وَلَنْ يَتُوبَ الله عَلي أَحَدٍ أَنْکَرَ
وِلايَتَهُ وَلَنْ يَغْفِرَ لَهُ، حَتْماً عَلَي الله أَنْ يَفْعَلَ ذالِکَ
بِمَنْ خالَفَ أَمْرَهُ وَأَنْ يُعَذِّبَهُ عَذاباً نُکْراً أَبَدَا
الْآبادِ وَ دَهْرَ الدُّهورِ. فَاحْذَرُوا أَنْ تُخالِفوهُ. فَتَصْلُوا
ناراً وَقودُهَا النَّاسُ وَالْحِجارَةُ أُعِدَّتْ لِلْکافِرينَ.
هان مردمان! او را برتر دانيد، که خداوند او را برگزيده؛ و پيشوايي او را بپذيريد، که خداوند او را برپا کرده است.
هان
مردمان! او از سوي خدا امام است و هرگز خداوند توبه منکر او را نپذيرد و
او را نيامرزد. اين است روش قطعي خداوند درباره ناسازگار علي و هرآينه او
را به عذاب دردناک پايدار کيفر کند. از مخالفت او بهراسيد و گرنه در آتشي
درخواهيد شد که آتش گيري آن مردمانند؛ و سنگ، که براي حق ستيزان آماده شده
است.
مَعاشِرَالنّاسِ، بي - وَالله - بَشَّرَالْأَوَّلُونَ مِنَ
النَّبِيِّينَ وَالْمُرْسَلينَ، وَأَنَا - (وَالله) - خاتَمُ الْأَنْبِياءِ
وَالْمُرْسَلينَ والْحُجَّةُ عَلي جَميعِ الَْمخْلوقينَ مِنْ أَهْلِ
السَّماواتِ وَالْأَرَضينَ. فَمَنْ شَکَّ في ذالِکَ فَقَدْ کَفَرَ کُفْرَ
الْجاهِلِيَّةِ الْأُولي وَ مَنْ شَکَّ في شَيءٍ مِنْ قَوْلي هذا فَقَدْ
شَکَّ في کُلِّ ما أُنْزِلَ إِلَي، وَمَنْ شَکَّ في واحِدٍ مِنَ
الْأَئمَّةِ فَقَدْ شَکَّ فِي الْکُلِّ مِنْهُمْ، وَالشَاکُّ فينا فِي
النّارِ.
مَعاشِرَالنّاسِ، حَبانِي الله عَزَّوَجَلَّ بِهذِهِ
الْفَضيلَةِ مَنّاً مِنْهُ عَلَي وَ إِحْساناً مِنْهُ إِلَي وَلا إِلاهَ
إِلاّهُوَ، أَلا لَهُ الْحَمْدُ مِنِّي أَبَدَ الْآبِدينَ
وَدَهْرَالدّاهِرينَ وَ عَلي کُلِّ حالٍ.
هان مردمان! به خدا سوگند
که پيامبران پيشين به ظهورم مژده داده اند و اکنون من فرجام پيامبران و
برهان بر آفريدگان آسمانيان و زمينيانم. آن کس که راستي و درستي مرا باور
نکند به کفر جاهلي درآمده و ترديد در سخنان امروزم همسنگ ترديد در تمامي
محتواي رسالت من است، و شک و ناباوري در امامت يکي از امامان، به سان شک و
ناباوري در تمامي آنان است. و هرآينه جايگاه ناباوران ما آتش دوزخ خواهد
بود.
هان مردمان! خداوند عزّوجلّ از روي منّت و احسان خويش اين
برتري را به من پيشکش کرد و البته که خدايي جز او نيست. آگاه باشيد: تمامي
ستايشها در همه روزگاران و در هر حال و مقام ويژه اوست.
مَعاشِرَالنّاسِ،
فَضِّلُوا عَلِيّاً فَإِنَّهُ أَفْضَلُ النَّاسِ بَعْدي مِنْ ذَکَرٍ و
أُنْثي ما أَنْزَلَ الله الرِّزْقَ وَبَقِي الْخَلْقُ.
مَلْعُونٌ مَلْعُونٌ، مَغْضُوبٌ مَغْضُوبٌ مَنْ رَدَّ عَلَي قَوْلي هذا وَلَمْ يُوافِقْهُ.
أَلا
إِنَّ جَبْرئيلَ خَبَّرني عَنِ الله تَعالي بِذالِکَ وَيَقُولُ: «مَنْ
عادي عَلِيّاً وَلَمْ يَتَوَلَّهُ فَعَلَيْهِ لَعْنَتي وَ غَضَبي»، (وَ
لْتَنْظُرْ نَفْسٌ ما قَدَّمَتْ لِغَدٍ وَاتَّقُوالله - أَنْ تُخالِفُوهُ
فَتَزِلَّ قَدَمٌ بَعْدَ ثُبُوتِها - إِنَّ الله خَبيرٌ بِما تَعْمَلُونَ).
مَعاشِرَ
النَّاسِ، إِنَّهُ جَنْبُ الله الَّذي ذَکَرَ في کِتابِهِ العَزيزِ،
فَقالَ تعالي (مُخْبِراً عَمَّنْ يُخالِفُهُ): (أَنْ تَقُولَ نَفْسٌ يا
حَسْرَتا عَلي ما فَرَّطْتُ في جَنْبِ الله).
هان مردمان! علي را
برتر دانيد؛ که او برترين مردمان از مرد و زن پس از من است؛ تا آن هنگام که
آفريدگان پايدارند و روزي شان فرود آيد.
دور باد دورباد از درگاه مهر خداوند و خشم خشم باد بر آن که اين گفته را نپذيرد و با من سازگار نباشد!
هان!
بدانيد جبرئيل از سوي خداوند خبرم داد: «هر آن که با علي بستيزد و بر
ولايت او گردن نگذارد، نفرين و خشم من بر او باد!» البته بايست که هر کس
بنگرد که براي فرداي رستاخيز خود چه پيش فرستاده. [هان!] تقوا پيشه کنيد و
از ناسازگاري با علي بپرهيزيد. مباد که گام هايتان پس از استواري درلغزد.
که خداوند بر کردارتان آگاه است.
هان مردمان! همانا او هم جوار و
همسايه خداوند است که در نبشته ي عزيز خود او را ياد کرده و درباره
ستيزندگان با او فرموده: «تا آنکه مبادا کسي در روز رستخيز بگويد: افسوس که
درباري همجوار و همسايه ي خدا کوتاهي کردم...»
مَعاشِرَالنّاسِ،
تَدَبَّرُوا الْقُرْآنَ وَ افْهَمُوا آياتِهِ وَانْظُرُوا إِلي
مُحْکَماتِهِ وَلاتَتَّبِعوا مُتَشابِهَهُ، فَوَالله لَنْ يُبَيِّنَ لَکُمْ
زواجِرَهُ وَلَنْ يُوضِحَ لَکُمْ تَفْسيرَهُ إِلاَّ الَّذي أَنَا آخِذٌ
بِيَدِهِ وَمُصْعِدُهُ إِلي وَشائلٌ بِعَضُدِهِ (وَ رافِعُهُ بِيَدَي) وَ
مُعْلِمُکُمْ: أَنَّ مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِي مَوْلاهُ، وَ هُوَ
عَلِي بْنُ أَبي طالِبٍ أَخي وَ وَصِيّي، وَ مُوالاتُهُ مِنَ الله
عَزَّوَجَلَّ أَنْزَلَها عَلَي.
هان مردمان! در قرآن انديشه کنيد و
ژرفي آيات آن را دريابيد و بر محکماتش نظر کنيد و از متشابهاتش پيروي
ننماييد. پس به خدا سوگند که باطن ها و تفسير آن را آشکار نمي کند مگر همين
که دست و بازوي او را گرفته و بالا آورده ام و اعلام مي دارم که: هر آن که
من سرپرست اويم، اين علي سرپرست اوست. و او علي بن ابي طالب است؛ برادر و
وصي من که سرپرستي و ولايت او حکمي است از سوي خدا که بر من فرستاده شده
است.
مَعاشِرَالنّاسِ، إِنَّ عَلِيّاً وَالطَّيِّبينَ مِنْ وُلْدي
(مِنْ صُلْبِهِ) هُمُ الثِّقْلُ الْأَصْغَرُ، وَالْقُرْآنُ الثِّقْلُ
الْأَکْبَرُ، فَکُلُّ واحِدٍ مِنْهُما مُنْبِئٌ عَنْ صاحِبِهِ وَ مُوافِقٌ
لَهُ، لَنْ يَفْتَرِقا حَتّي يَرِدا عَلَي الْحَوْضَ.
أَلا إِنَّهُمْ أُمَناءُ الله في خَلْقِهِ وَ حُکّامُهُ في أَرْضِهِ. أَلاوَقَدْ أَدَّيْتُ.
أَلا
وَقَدْ بَلَّغْتُ، أَلاوَقَدْ أَسْمَعْتُ، أَلاوَقَدْ أَوْضَحْتُ، أَلا وَ
إِنَّ الله عَزَّوَجَلَّ قالَ وَ أَنَا قُلْتُ عَنِ الله عَزَّوَجَلَّ،
أَلاإِنَّهُ لا «أَميرَالْمُؤْمِنينَ» غَيْرَ أَخي هذا، أَلا لاتَحِلُّ
إِمْرَةُ الْمُؤْمِنينَ بَعْدي لاَِحَدٍ غَيْرِهِ.
هان مردمان!
همانا علي و پاکان از فرزندانم از نسل او، يادگار گران سنگ کوچک ترند و
قرآن يادگار گران سنگ بزرگ تر. هر يک از اين دو از ديگر همراه خود خبر مي
دهد و با آن سازگار است. آن دو هرگز از هم جدا نخواهند شد تا در حوض کوثر
بر من وارد شوند.
هان! بدانيد که آنان امانتداران خداوند در ميان آفريدگان و حاکمان او در زمين اويند.
هشدار
که من وظيفه ي خود را ادا کردم. هشدار که من آن چه بر عهده ام بود ابلاغ
کردم و به گوشتان رساندم و روشن نمودم. بدانيد که اين سخن خدا بود و من از
سوي او سخن گفتم. هشدار که هرگز به جز اين برادرم کسي نبايد اميرالمؤمنين
خوانده شود. هشدار که پس از من امارت مؤمنان بري کسي جز او روا نباشد.
ثم
قال: «ايهاالنَّاسُ، مَنْ اَوْلي بِکُمْ مِنْ اَنْفُسِکُمْ؟ قالوا: الله و
رَسُولُهُ. فَقالَ: اَلا من کُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلي مَوْلاهُ، اللهمَّ
والِ مَنْ والاهُ و عادِ مَنْ عاداهُ وَانْصُرْمَنْ نَصَرَهُ واخْذُلْ
مَنْ خَذَلَهُ.
سپس فرمود: مردمان! کيست سزاوارتر از شما به شما؟
گفتند خداوند و پيامبر او! سپس فرمود آگاه باشيد! آن که من سرپرست اويم، پس
اين علي سرپرست اوست! خداوندا دوست بدار آن را که سرپرستي او را بپذيرد و
دشمن بدار هر آن که او را دشمن دارد و ياري کن يار او را؛ و تنها گذار آن
را که او را تنها بگذارد.
بخش چهارم: بلند کردن اميرالمومنين عليه السلام بدست رسول خداصلي الله عليه و آله
مَعاشِرَالنّاسِ،
هذا عَلِي أخي وَ وَصيي وَ واعي عِلْمي، وَ خَليفَتي في اُمَّتي عَلي مَنْ
آمَنَ بي وَعَلي تَفْسيرِ کِتابِ الله عَزَّوَجَلَّ وَالدّاعي إِلَيْهِ
وَالْعامِلُ بِمايَرْضاهُ وَالُْمحارِبُ لاَِعْدائهِ وَالْمُوالي عَلي
طاعَتِهِ وَالنّاهي عَنْ مَعْصِيَتِهِ. إِنَّهُ خَليفَةُ رَسُولِ الله وَ
أَميرُالْمُؤْمِنينَ وَالْإمامُ الْهادي مِنَ الله، وَ قاتِلُ النّاکِثينَ
وَالْقاسِطينَ وَالْمارِقينَ بِأَمْرِالله. يَقُولُ الله: (مايُبَدَّلُ
الْقَوْلُ لَدَي).
بِأَمْرِکَ يارَبِّ أَقولُ: اَلَّلهُمَّ والِ
مَنْ والاهُ وَعادِ مَنْ عاداهُ (وَانْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَاخْذُلْ مَنْ
خَذَلَهُ) وَالْعَنْ مَنْ أَنْکَرَهُ وَاغْضِبْ عَلي مَنْ جَحَدَ حَقَّهُ.
هان
مردمان! اين علي است برادر و وصي و نگاهبان دانش من. و هموست جانشين من در
ميان امّت و بر گروندگان به من و بر تفسير کتاب خدا که مردمان را به سوي
او بخواند و به آن چه موجب خشنودي اوست عمل کند و با دشمنانش ستيز نمايد.
او پشتيبان فرمانبرداري خداوند و بازدارنده از نافرماني او باشد. همانا
اوست جانشين رسول الله و فرمانرواي ايمانيان و پيشواي هدايتگر از سوي خدا و
کسي که به فرمان خدا با پيمان شکنان، رويگردانان از راستي و درستي و به
دررفتگان از دين پيکار کند. خداوند فرمايد: «فرمان من دگرگون نخواهدشد.»
پروردگارا!
اکنون به فرمان تو چنين مي گويم: خداوندا! دوستداران او را دوست دار. و
دشمنان او را دشمن دار. پشتيبانان او را پشتيباني کن. يارانش را ياري نما.
خودداري کنندگان از ياري اش را به خود رها کن. ناباورانش را از مهرت بران و
بر آنان خشم خود را فرود آور.
اللهمَّ إِنَّکَ أَنْزَلْتَ الْآيَةَ
في عَلِي وَلِيِّکَ عِنْدَتَبْيينِ ذالِکَ وَنَصْبِکَ إِيّاهُ لِهذَا
الْيَوْمِ: (الْيَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دينَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْکُمْ
نِعْمَتي وَ رَضيتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ ديناً)، (وَ مَنْ يَبْتَغِ
غَيْرَالْإِسْلامِ ديناً فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِي الْآخِرَةِ
مِنَ الْخاسِرينَ). اللهمَّ إِنِّي أُشْهِدُکَ أَنِّي قَدْ بَلَّغْتُ.
معبودا!
تو خود در هنگام برپاداشتن او و بيان ولايتش نازل فرمودي که: «امروز آيين
شما را به کمال، و نعمت خود را بر شما به اتمام رساندم، و اسلام را به
عنوان دين شما پسنديدم.» «و آن که به جز اسلام ديني را بجويد، از او
پذيرفته نبوده، در جهان ديگر در شمار زيانکاران خواهد بود.» خداوندا، تو را
گواه مي گيرم که پيام تو را به مردمان رساندم.
بخش پنجم: تاکيد بر توجه امت به مسئله امامت
مَعاشِرَالنّاسِ،
إِنَّما أَکْمَلَ الله عَزَّوَجَلَّ دينَکُمْ بِإِمامَتِهِ. فَمَنْ لَمْ
يَأْتَمَّ بِهِ وَبِمَنْ يَقُومُ مَقامَهُ مِنْ وُلْدي مِنْ صُلْبِهِ إِلي
يَوْمِ الْقِيامَةِ وَالْعَرْضِ عَلَي الله عَزَّوَجَلَّ فَأُولئِکَ
الَّذينَ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ (فِي الدُّنْيا وَالْآخِرَةِ) وَ فِي
النّارِهُمْ خالِدُونَ، (لايُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذابُ وَلاهُمْ
يُنْظَرونَ).
هان مردمان! خداوند عزّوجلّ دين را با امامت علي تکميل
فرمود. اينک آنان که از او و جانشينانش از فرزندان من و از نسل او - تا
برپايي رستاخيز و عرضه ي بر خدا - پيروي نکنند، در دو جهان کرده هايشان
بيهوده بوده در آتش دوزخ ابدي خواهند بود، به گونه اي که نه از عذابشان
کاسته و نه برايشان فرصتي خواهد بود.
مَعاشِرَالنّاسِ، هذا عَلِي،
أَنْصَرُکُمْ لي وَأَحَقُّکُمْ بي وَأَقْرَبُکُمْ إِلَي وَأَعَزُّکُمْ
عَلَي، وَالله عَزَّوَجَلَّ وَأَنَاعَنْهُ راضِيانِ. وَ مانَزَلَتْ آيَةُ
رِضاً (في الْقُرْآنِ) إِلاّ فيهِ، وَلا خاطَبَ الله الَّذينَ آمَنُوا
إِلاّبَدَأ بِهِ، وَلانَزَلَتْ آيَةُ مَدْحٍ فِي الْقُرْآنِ إِلاّ فيهِ،
وَلاشَهِدَ الله بِالْجَنَّةِ في (هَلْ أَتي عَلَي الْاِنْسانِ) إِلاّلَهُ،
وَلا أَنْزَلَها في سِواهُ وَلامَدَحَ بِها غَيْرَهُ.
هان مردمان!
اين علي ياورترين، سزاوارترين و نزديک ترين و عزيزترين شما نسبت به من است.
خداوند عزّوجلّ و من از او خشنوديم. آيه رضايتي در قرآن نيست مگر اين که
درباره ي اوست. و خدا هرگاه ايمان آورندگان را خطاب نموده به او آغاز کرده
[و او اولين شخص مورد نظر خداي متعال بوده است ] . و آيه ي ستايشي نازل
نگشته مگر درباره ي او. و خداوند در سوره ي «هل أتي علي الإنسان» گواهي بر
بهشت [رفتن ] نداده مگر براي او، و آن را در حق غير او نازل نکرده و به آن
جز او را نستوده است.
مَعاشِرَالنّاسِ، هُوَ ناصِرُ دينِ الله
وَالُْمجادِلُ عَنْ رَسُولِ الله، وَ هُوَالتَّقِي النَّقِي الْهادِي
الْمَهْدِي. نَبِيُّکُمْ خَيْرُ نَبي وَ وَصِيُّکُمْ خَيْرُ وَصِي
(وَبَنُوهُ خَيْرُالْأَوْصِياءِ).
مَعاشِرَالنّاسِ، ذُرِّيَّةُ کُلِّ نَبِي مِنْ صُلْبِهِ، وَ ذُرِّيَّتي مِنْ صُلْبِ (أَميرِالْمُؤْمِنينَ) عَلِي.
مَعاشِرَ
النّاسِ، إِنَّ إِبْليسَ أَخْرَجَ آدَمَ مِنَ الْجَنَّةِ بِالْحَسَدِ،
فَلاتَحْسُدُوهُ فَتَحْبِطَ أَعْمالُکُمْ وَتَزِلَّ أَقْدامُکُمْ، فَإِنَّ
آدَمَ أُهْبِطَ إِلَي الْأَرضِ بِخَطيئَةٍ واحِدَةٍ، وَهُوَ صَفْوَةُالله
عَزَّوَجَلَّ، وَکَيْفَ بِکُمْ وَأَنْتُمْ أَنْتُمْ وَ مِنْکُمْ
أَعْداءُالله،
أَلا وَ إِنَّهُ لايُبْغِضُ عَلِيّاً إِلاّشَقِي، وَ لايُوالي عَلِيّاً إِلاَّ تَقِي، وَ لايُؤْمِنُ بِهِ إِلاّ مُؤْمِنٌ مُخْلِصٌ.
هان
مردمان! او ياور دين خدا و دفاع کننده ي از رسول اوست. او پرهيزکار پاکيزه
و رهنماي ارشاد شده [به دست خود خدا] است. پيامبرتان برترين پيامبر، وصي
او برترين وصي و فرزندان او برترين اوصيايند.
هان مردمان! فرزندان هرپيامبر از نسل اويند و فرزندان من از صلب و نسل اميرالمؤمنين علي است.
هان
مردمان! به راستي که شيطانِ اغواگر، آدم را با رشک از بهشت رانده مبادا
شما به علي رشک ورزيد که کرده هايتان نابود و گام هايتان لغزان خواهدشد.
آدم به خاطر يک اشتباه به زمين هبوط کرد و حال آن که برگزيده ي خدي عزّوجلّ
بود. پس چگونه خواهيد بود شما و حال آن که شما شماييد و دشمنان خدا نيز از
ميان شمايند.
آگاه باشيد! که با علي نمي ستيزد مگر بي سعادت. و
سرپرستي او را نمي پذيرد مگر رستگار پرهيزگار. و به او نمي گرود مگر ايمان
دار بي آلايش.
وَ في عَلِي - وَالله - نَزَلَتْ سُورَةُ الْعَصْر:
(بِسْمِ الله الرَّحْمانِ الرَّحيمِ، وَالْعَصْرِ، إِنَّ الْإِنْسانَ لَفي
خُسْرٍ) (إِلاّ عَليّاً الّذي آمَنَ وَ رَضِي بِالْحَقِّ وَالصَّبْرِ).
مَعاشِرَالنّاسِ، قَدِ اسْتَشْهَدْتُ الله وَبَلَّغْتُکُمْ رِسالَتي وَ ما عَلَي الرَّسُولِ إِلاَّالْبَلاغُ الْمُبينُ.
مَعاشِرَالنّاسِ، (إتَّقُوالله حَقَّ تُقاتِهِ وَلاتَموتُنَّ إِلاّ وَأَنْتُمْ مُسْلِمُونَ).
و
سوگند به خدا که سوره ي والعصر درباره ي اوست: «به نام خداوند همه مهر مهر
ورز. قسم به زمان که انسان در زيان است.» مگر علي که ايمان آورده و به
درستي و شکيبايي آراسته است.
هان مردمان! خدا را گواه گرفتم و پيام او را به شما رسانيدم. و بر فرستاده وظيفه ي جز بيان و ابلاغ روشن نباشد!
هان مردمان! تقوا پيشه کنيد همان گونه که بايسته است. و نميريد جز با شرفِ اسلام.
بخش ششم: اشاره به کارشکني هاي منافقين
مَعاشِرَالنّاسِ،
(آمِنُوا بِالله وَ رَسُولِهِ وَالنَّورِ الَّذي أُنْزِلَ مَعَهُ مِنْ
قَبْلِ أَنْ نَطْمِسَ وُجُوهاً فَنَرُدَّها عَلي أَدْبارِها أَوْ
نَلْعَنَهُمْ کَما لَعَنَّا أَصْحابَ السَّبْتِ). (بالله ما عَني بِهذِهِ
الْآيَةِ إِلاَّ قَوْماً مِنْ أَصْحابي أَعْرِفُهُمْ بِأَسْمائِهِمْ
وَأَنْسابِهِمْ، وَقَدْ أُمِرْتُ بِالصَّفْحِ عَنْهُمْ فَلْيَعْمَلْ کُلُّ
امْرِئٍ عَلي مايَجِدُ لِعَلِي في قَلْبِهِ مِنَ الْحُبِّ وَالْبُغْضِ).
مَعاشِرَالنّاسِ،
النُّورُ مِنَ الله عَزَّوَجَلَّ مَسْلوکٌ فِي ثُمَّ في عَلِي بْنِ أَبي
طالِبٍ، ثُمَّ فِي النَّسْلِ مِنْهُ إِلَي الْقائِمِ الْمَهْدِي الَّذي
يَأْخُذُ بِحَقِّ الله وَ بِکُلِّ حَقّ هُوَ لَنا، لاَِنَّ الله
عَزَّوَجَلَّ قَدْ جَعَلَنا حُجَّةً عَلَي الْمُقَصِّرينَ وَالْمعُانِدينَ
وَالُْمخالِفينَ وَالْخائِنينَ وَالْآثِمينَ وَالّظَالِمينَ وَالْغاصِبينَ
مِنْ جَميعِ الْعالَمينَ.
هان مردمان! «به خدا و رسول و نور همراهش
ايمان آوريد پيش از آن که چهره ها را تباه و باژگونه کنيم يا چونان اصحاب
روز شنبه [يهودياني که بر خدا نيرنگ آوردند] رانده شويد.«به خدا سوگند که
مقصود خداوند از اين آيه گروهي از صحابه اند که آنان را با نام و نَسَب مي
شناسم ليکن به پرده پوشي کارشان مأمورم. آنک هر کس پايه کار خويش را مهر و
يا خشم علي در دل قرار دهد [و بداند که ارزش عمل او وابسته به آن است] .
مردمان!
نور از سوي خداوند عزّوجل در جان من، سپس در جان علي بن ابي طالب، آن گاه
در نسل او تا قائم مهدي - که حق خدا و ما را مي ستاند - جاي گرفته. چرا که
خداوند عزّوجل ما را بر کوتاهي کنندگان، ستيزه گران، ناسازگاران، خائنان و
گنهکاران و ستمکاران و غاصبان از تمامي جهانيان دليل و راهنما و حجت آورده
است.
مَعاشِرَالنّاسِ، أُنْذِرُکُمْ أَنّي رَسُولُ الله قَدْخَلَتْ
مِنْ قَبْلِي الرُّسُلُ، أَفَإِنْ مِتُّ أَوْقُتِلْتُ انْقَلَبْتُمْ عَلي
أَعْقابِکُمْ؟ وَمَنْ يَنْقَلِبْ عَلي عَقِبَيْهِ فَلَنْهان يَضُرَّالله
شَيْئاً وَسَيَجْزِي الله الشّاکِرينَ (الصّابِرينَ). أَلاوَإِنَّ عَلِيّاً
هُوَالْمَوْصُوفُ بِالصَّبْرِ وَالشُّکْرِ، ثُمَّ مِنْ بَعْدِهِ وُلْدي
مِنْ صُلْبِهِ.
مَعاشِرَالنّاسِ، لاتَمُنُّوا عَلَي بِإِسْلامِکُمْ،
بَلْ لاتَمُنُّوا عَلَي الله فَيُحْبِطَ عَمَلَکُمْ وَيَسْخَطَ عَلَيْکُمْ
وَ يَبْتَلِيَکُمْ بِشُواظٍ مِنْ نارٍ وَنُحاسٍ، إِنَّ رَبَّکُمْ لَبِا
الْمِرْصادِ.
هان مردمان! هشدارتان مي دهم: همانا من رسول خدايم.
پيش از من نيز رسولاني آمده و سپري گشته اند. آيا اگر من بميرم يا کشته
شوم، به جاهليت عقب گرد مي کنيد؟ آن که به قهقرا برگردد، هرگز خدا را زياني
نخواهد رسانيد و خداوند سپاسگزاران شکيباگر را پاداش خواهد داد. بدانيد که
علي و پس از او فرزندان من از نسل او، داراي کمال شکيبايي و سپاسگزاري
اند.
هان مردمان! اسلامتان را بر من منت نگذاريد؛ که اعمال شما را
بيهوده و تباه خواهد کرد و خداوند بر شما خشم خواهد گرفت و سپس شما را به
شعله ي از آتش و مس گداخته گرفتار خواهد نمود. همانا پروردگار شما در کمين
گاه است.
مَعاشِرَالنّاسِ، إِنَّهُ سَيَکُونُ مِنْ بَعْدي أَئمَّةٌ
يَدْعُونَ إِلَي النّارِ وَيَوْمَ الْقِيامَةِ لايُنْصَرونَ.
مَعاشِرَالنّاسِ، إِنَّ الله وَأَنَا بَريئانِ مِنْهُمْ.
مَعاشِرَالنّاسِ،
إِنَّهُمْ وَأَنْصارَهُمْ وَأَتْباعَهُمْ وَأَشْياعَهُمْ فِي الدَّرْکِ
الْأَسْفَلِ مِنَ النّارِ وَلَبِئْسَ مَثْوَي الْمُتَکَبِّرِينَ. أَلا
إِنَّهُمْ أَصْحابُ الصَّحيفَةِ، فَلْيَنْظُرْ أَحَدُکُمْ في صَحيفَتِهِ!!
مَعاشِرَالنّاسِ،
إِنِّي أَدَعُها إِمامَةً وَ وِراثَةً (في عَقِبي إِلي يَوْمِ
الْقِيامَةِ)، وَقَدْ بَلَّغْتُ ما أُمِرتُ بِتَبْليغِهِهان حُجَّةً عَلي
کُلِّ حاضِرٍ وَغائبٍ وَ عَلي کُلِّ أَحَدٍ مِمَّنْ شَهِدَ أَوْلَمْ
يَشْهَدْ، وُلِدَ أَوْلَمْ يُولَدْ، فَلْيُبَلِّغِ الْحاضِرُ الْغائِبَ
وَالْوالِدُ الْوَلَدَ إِلي يَوْمِ الْقِيامَةِ. وَسَيَجْعَلُونَ
الْإِمامَةَ بَعْدي مُلْکاً وَ اغْتِصاباً، (أَلا لَعَنَ الله الْغاصِبينَ
الْمُغْتَصبينَ)، وَعِنْدَها سَيَفْرُغُ لَکُمْ أَيُّهَا الثَّقَلانِ (مَنْ
يَفْرَغُ) وَيُرْسِلُ عَلَيْکُما شُواظٌ مِنْ نارٍ وَنُحاسٌ
فَلاتَنْتَصِرانِ.
مردمان! به زودي پس از من پيشواياني خواهند بود که شما را به سوي آتش ميخوانند و در روز رستاخيز تنها وبدون ياور خواهند ماند.
هان مردمان! خداوند و من از آنان بيزاريم.
هان
مردمان! آنان و ياران و پيروانشان در بدترين جاي جهنم، جايگاه متکبّران
خواهند بود. بدانيد آنان اصحاب صحيفه اند. اکنون هر کس در صحيفه ي خود نظر
کند.
هان مردمان! اينک جانشيني خود را به عنوان امامت و وراثت به
امانت به جاي مي گذارم در نسل خود تا برپايي روز رستاخيز. و حال، مأموريت
تبليغي خود را انجام مي دهم تا برهان بر هر شاهد و غايب و بر آنان که زاده
شده يا نشده اند و بر تمامي مردمان باشد. پس بايسته است اين سخن را حاضران
به غايبان و پدران به فرزندان تا برپايي رستاخيز برسانند.
آگاه باشيد! به زودي پس از من امامت را با پادشاهاي جابه جا نموده. آن را غصب کرده و به تصرف خويش درآورند.
هان!
نفرين و خشم خدا بر غاصبان و چپاول گران! و البته در آن هنگام خداوند آتش
عذاب - شعله هاي آتش و مس گداخته - بر سر شما جن و انس خواهد ريخت. آن جاست
که ديگر ياري نخواهيد شد.
مَعاشِرَالنّاسِ، إِنَّ الله
عَزَّوَجَلَّ لَمْ يَکُنْ لِيَذَرَکُمْ عَلي ما أَنْتُمْ عَلَيْهِ حَتّي
يَميزَالْخَبيثَ مِنَ الطَّيِّبِ، وَ ما کانَ الله لِيُطْلِعَکُمْ عَلَي
الْغَيْبِ.
مَعاشِرَالنّاسِ، إِنَّهُ ما مِنْ قَرْيَةٍ إِلاّ وَالله
مُهْلِکُها بِتَکْذيبِها قَبْلَ يَوْمِ الْقِيامَةِ وَ مُمَلِّکُهَا
الْإِمامَ الْمَهْدِي وَالله مُصَدِّقٌ وَعْدَهُ.
مَعاشِرَالنّاسِ، قَدْ ضَلَّ قَبْلَکُمْ أَکْثَرُالْأَوَّلينَ، وَالله لَقَدْ أَهْلَکَ الْأَوَّلينَ، وَهُوَ مُهْلِکُ الْآخِرينَ.
هان
مردمان! هر آينه خداوند عزوجل شما را به حالتان رها نخواهد کرد تا ناپاک
را ازپاک جدا کند. و خداوند نمي خواهد شما را بر غيب آگاه گرداند. (اشاره
به آيه ي ??? / آل عمران است.)
هان مردمان! هيچ سرزميني نيست مگر
اين که خداوند به خاطر تکذيب اهل آن [حق را] ، آنان را پيش از روز رستاخيز
نابود خواهد فرمود و به امام مهدي خواهد سپرد. و هر آينه خداوند وعده ي خود
را انجام خواهد داد.
هان مردمان! پيش از شما، شمار فزوني از گذشتگان گمراه شدند و خداوند آنان را نابود کرد. و همو نابودکننده ي آيندگان است.
قالَ
الله تَعالي: (أَلَمْ نُهْلِکِ الْأَوَّلينَ، ثُمَّ نُتْبِعُهُمُ
الْآخِرينَ، کذالِکَ نَفْعَلُ بِالُْمجْرِمينَ، وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ
لِلْمُکَذِّبينَ).
مَعاشِرَالنّاسِ، إِنَّ الله قَدْ أَمَرَني
وَنَهاني، وَقَدْ أَمَرْتُ عَلِيّاً وَنَهَيْتُهُ (بِأَمْرِهِ). فَعِلْمُ
الْأَمْرِ وَالنَّهُي لَدَيْهِ، فَاسْمَعُوا لاَِمْرِهِ تَسْلَمُوا
وَأَطيعُوهُ تَهْتَدُوا وَانْتَهُوا لِنَهْيِهِ تَرشُدُوا، (وَصيرُوا إِلي
مُرادِهِ) وَلا تَتَفَرَّقْ بِکُمُ السُّبُلُ عَنْ سَبيلِهِ.
او خود
در کتابش آورده: «آيا پيشينيان را تباه نکرديم و به دنبال آنان آيندگان را
گرفتار نساختيم؟ با مجرمان اين چنين کنيم. واي بر ناباوران!»
هان
مردمان! همانا خداوند امر و نهي خود را به من فرموده و من نيز به دستور او
دانش آن را نزد علي نهادم. پس فرمان او را بشنويد و گردن نهيد و پيروياش
نماييد و از آنچه بازتان دارد خودداري کنيد تا راه يابيد. به سوي هدف او
حرکت کنيد. راه هاي گونه گون شما را از راه او بازندارد!
بخش هفتم: پيروان اهل بيت عليهم السلام و دشمنان ايشان
مَعاشِرَالنّاسِ،
أَنَا صِراطُ الله الْمُسْتَقيمُ الَّذي أَمَرَکُمْ بِاتِّباعِهِ، ثُمَّ
عَلِي مِنْ بَعْدي. ثُمَّ وُلْدي مِنْ صُلْبِهِ أَئِمَّةُ (الْهُدي)،
يَهْدونَ إِلَي الْحَقِّ وَ بِهِ يَعْدِلونَ.
ثُمَّ قَرَأَ: «بِسْمِ الله الرَّحْمانِ الرَّحيمِ الْحَمْدُلِلَّهِ رَبِ الْعالَمينَ...» إِلي آخِرِها،
هان
مردمان! صراط مستقيم خداوند منم که شما را به پيروي آن امر فرموده. و پس
از من علي است و آن گاه فرزندانم از نسل او، پيشوايان راه راستند که به
درستي و راستي راهنمايند و به آن حکم و دعوت کنند.
سپس پيامبر صلّي الله عليه و آله قرائت فرمود: «بسم الله الرّحمن الرّحيم الحمدللّه ربّ العالمين الرّحمن الرّحيم» - تا آخر سوره.
وَقالَ:
فِي نَزَلَتْ وَفيهِمْ (وَالله) نَزَلَتْ، وَلَهُمْ عَمَّتْ وَإِيَّاهُمْ
خَصَّتْ، أُولئکَ أَوْلِياءُالله الَّذينَ لاخَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاهُمْ
يَحْزَنونَ، أَلا إِنَّ حِزْبَ الله هُمُ الْغالِبُونَ. أَلا إِنَّ
أَعْدائَهُمْ هُمُ السُّفَهاءُالْغاوُونَ إِخْوانُ الشَّياطينِ يوحي
بَعْضُهُمْ إِلي بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُروراً. أَلا إِنَّ
أَوْلِيائَهُمُ الَّذينَ ذَکَرَهُمُ الله في کِتابِهِ، فَقالَ
عَزَّوَجَلَّ: (لاتَجِدُ قَوْماً يُؤمِنُونَ بِالله وَالْيَوْمِ الْآخِرِ
يُوادُّونَ مَنْ حادَّالله وَ رَسُولَهُ وَلَوْکانُوا آبائَهُمْ
أَوْأَبْنائَهُمْ أَوْإِخْوانَهُمْ أَوْعَشيرَتَهُمْ، أُولئِکَ کَتَبَ في
قُلوبِهِمُ الْإيمانَ) إِلي آخِرالآيَةِ.
هان! به خدا سوگند اين
سوره درباره ي من نازل شده و شامل امامان مي باشد و به آنان اختصاص دارد.
آنان اولياي خدايند که ترس و اندوهي برايشان نيست، آگاه باشيد: البته حزب
خدا چيره و غالب خواهد بود. هشدار که: ستيزندگان با امامان، گمراه و
همکاران شياطين اند. براي گمراهي مردمان، سخنان بيهوده و پوچ را به يکديگر
مي رسانند. بدانيد که خداوند از دوستان امامان در کتاب خود چنين ياد کرده:
«[ي پيامبر ما] نمي يابي ايمانيان به خدا و روز بازپسين، که ستيزه گران خدا
و رسول را دوست ندارند، گرچه آنان پدران، برادران و خويشانشان باشند. آنان
[که چنين اند] خداوند ايمان را در دل هايشان نبشته است.» - تا آخر آيه.
أَلا
إِنَّ أَوْلِيائَهُمُ الْمُؤْمِنونَ الَّذينَ وَصَفَهُمُ الله
عَزَّوَجَلَّ فَقالَ: (الَّذينَ آمَنُوا وَلَمْ يَلْبِسُوا إيمانَهُمْ
بِظُلْمٍ أُولئِکَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَ هُمْ مُهْتَدونَ).
(أَلا إِنَّ أَوْلِيائَهُمُ الَّذينَ آمَنُوا وَلَمْ يَرْتابوا).
أَلا
إِنَّ أَوْلِيائَهُمُ الَّذينَ يدْخُلونَ الْجَنَّةَ بِسَلامٍ آمِنينَ،
تَتَلَقّاهُمُ الْمَلائِکَةُ بِالتَّسْليمِ يَقُولونَ: سَلامٌ عَلَيْکُمْ
طِبْتُمْ فَادْخُلوها خالِدينَ.
أَلا إِنَّ أَوْلِيائَهُمْ، لَهُمُ
الْجَنَّةُ يُرْزَقونَ فيها بِغَيْرِ حِسابٍ. أَلا إِنَّ أَعْدائَهُمُ
الَّذينَ يَصْلَونَ سَعيراً.
أَلا إِنَّ أَعْدائَهُمُ الَّذينَ يَسْمَعونَ لِجَهَنَّمَ شَهيقاً وَ هِي تَفورُ وَ يَرَوْنَ لَهازَفيراً.
أَلا إِنَّ أَعْدائَهُمُ الَّذينَ قالَ الله فيهِمْ: (کُلَّما دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَعَنَتْ أُخْتَها) الآية.
أَلا
إِنَّ أَعْدائَهُمُ الَّذينَ قالَ الله عَزَّوَجَلَّ: (کُلَّما أُلْقِي
فيها فَوْجٌ سَأَلَهُمْ خَزَنَتُها أَلَمْ يَأتِکُمْ نَذيرٌ، قالوا بَلي
قَدْ جاءَنا نَذيرٌ فَکَذَّبْنا وَ قُلنا مانَزَّلَ الله مِنْ شَيءٍ إِنْ
أَنْتُمْ إِلاّ في ضَلالٍ کَبيرٍ) إِلي قَوله: (أَلافَسُحْقاً لاَِصْحابِ
السَّعيرِ). أَلا إِنَّ أَوْلِيائَهُمُ الَّذينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ
بِالْغَيْبِ، لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَأَجْرٌ کَبيرٌ.
هان! دوستداران
امامان ايمانيان اند که قرآن چنان توصيف فرموده: «آنان که ايمان آورده و
باور خود را به شرک نيالوده اند، در امان و در راه راست هستند.»
هشدار! ياران پيشوايان کساني هستند که به باور رسيده و از ترديد و انکار دور خواهند بود.
هشدار!
اولياي امامان آنانند که با آرامش و سلام به بهشت درخواهند شد و فرشتگان
با سلام آنان را پذيرفته، خواهند گفت: «درود بر شما که پاک شده ايد. اينک
داخل شويد که در بهشت، جاودانه خواهيد بود.»
هان! بهشت پاداش اولي آنان است و در آن بي حساب روزي داده خواهند شد.
هان! دشمنان آنان آن کساني اند که در آتش درآيند.
و همانا ناله ي افروزش جهنمرا مي شنوند در حالي که شعله هاي آتش زبانه مي کشد و زفير (صدي بازدم) جهنم را نيز درمي يابند.
هان! خداوند درباره ي ستيزهگران با آنان فرموده: «هرگاه امتي داخل جهنم شود همتي خود را نفرين کند.»
هشدار!
که دشمنان امامان همانانند که خداوند درباره ي آنان فرموده: «هر گروهي از
آنان داخل جهنم شود نگاهبانان مي پرسند: مگر برايتان ترسانندهاي نيامد؟!
ميگويند: چرا ترساننده آمد ليکن تکذيب کرديم و گفتيم: خداوند وحي نفرستاده
و شما نيستيد مگر در گمراهي بزرگ!» تا آن جا که فرمايد: «هان! نابود باد
دوزخيان!»
هان! ياران امامان در نهان، از پروردگار خويش ترسانند، آمرزش و پاداش بزرگ بري آنان خواهد بود.
هان مردمان! چه بسيارراه است ميان آتش و پاداش بزرگ!
مَعاشِرَالنَاسِ، شَتّانَ مابَيْنَ السَّعيرِ وَالْأَجْرِ الْکَبيرِ.
(مَعاشِرَالنّاسِ)، عَدُوُّنا مَنْ ذَمَّهُ الله وَلَعَنَهُ، وَ وَلِيُّنا (کُلُّ) مَنْ مَدَحَهُ الله وَ أَحَبَّهُ.
مَعاشِرَ النّاسِ، أَلاوَإِنّي (أَنَا) النَّذيرُ و عَلِي الْبَشيرُ.
(مَعاشِرَالنّاسِ)، أَلا وَ إِنِّي مُنْذِرٌ وَ عَلِي هادٍ.
مَعاشِرَ النّاس (أَلا) وَ إِنّي نَبي وَ عَلِي وَصِيّي.
(مَعاشِرَالنّاسِ،
أَلاوَإِنِّي رَسولٌ وَ عَلِي الْإِمامُ وَالْوَصِي مِنْ بَعْدي،
وَالْأَئِمَّةُ مِنْ بَعْدِهِ وُلْدُهُ. أَلاوَإِنّي والِدُهُمْ وَهُمْ
يَخْرُجونَ مِنْ صُلْبِهِ).
هان مردمان! خداوند ستيزه جويان ما را ناستوده و نفرين فرموده و دوستان ما را ستوده و دوست دارد.
هان مردمان! بدانيد که همانا من انذارگرم و علي مژده دهنده.
هان! که من بيم دهنده ام و علي راهنما.
هان مردمان! بدانيد که من پيامبرم و علي وصي من است.
هان مردمان! بدانيد که همانا من فرستاده و علي امام و وصي پس از من است. و امامان پس از او فرزندان اويند.
آگاه باشيد! من والد آنانم ولي ايشان از نسل علي خواهند بود.
بخش هشتم: حضرت مهدي عجل الله فرجه الشريف
أَلا إِنَّ خاتَمَ الْأَئِمَةِ مِنَّا الْقائِمَ الْمَهْدِي.
أَلا إِنَّهُ الظّاهِرُ عَلَي الدِّينِ.
أَلا إِنَّهُ الْمُنْتَقِمُ مِنَ الظّالِمينَ.
أَلا إِنَّهُ فاتِحُ الْحُصُونِ وَهادِمُها.
أَلا إِنَّهُ غالِبُ کُلِّ قَبيلَةٍ مِنْ أَهْلِ الشِّرْکِ وَهاديها.
أَلاإِنَّهُ الْمُدْرِکُ بِکُلِّ ثارٍ لاَِوْلِياءِالله.
أَلا إِنَّهُ النّاصِرُ لِدينِ الله.
أَلا إِنَّهُ الْغَرّافُ مِنْ بَحْرٍ عَميقٍ.
أَلا إِنَّهُ يَسِمُ کُلَّ ذي فَضْلٍ بِفَضْلِهِ وَ کُلَّ ذي جَهْلٍ بِجَهْلِهِ.
أَلا إِنَّهُ خِيَرَةُالله وَ مُخْتارُهُ.
أَلا إِنَّهُ وارِثُ کُلِّ عِلْمٍ وَالُْمحيطُ بِکُلِّ فَهْمٍ.
أَلا إِنَّهُ الُْمخْبِرُ عَنْ رَبِّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ الْمُشَيِّدُ لاَِمْرِ آياتِهِ.
أَلا إِنَّهُ الرَّشيدُ السَّديدُ.
أَلا إِنَّهُ الْمُفَوَّضُ إِلَيْهِ.
أَلا إِنَّهُ قَدْ بَشَّرَ بِهِ مَنْ سَلَفَ مِنَ الْقُرونِ بَيْنَ يَدَيْهِ.
أَلا إِنَّهُ الْباقي حُجَّةً وَلاحُجَّةَ بَعْدَهُ وَلا حَقَّ إِلاّ مَعَهُ وَلانُورَ إِلاّعِنْدَهُ.
أَلا إِنَّهُ لاغالِبَ لَهُ وَلامَنْصورَ عَلَيْهِ.
أَلاوَإِنَّهُ وَلِي الله في أَرْضِهِ، وَحَکَمُهُ في خَلْقِهِ، وَأَمينُهُ في سِرِّهِ وَ علانِيَتِهِ.
آگاه باشيد! همانا آخرين امام، قائم مهدي از ماست. هان! او بر تمامي اديان چيره خواهد بود.
هشدار! که اوست انتقام گيرنده از ستمکاران.
هشدار! که اوست فاتح دژها و منهدم کننده ي آنها.
هشدار! که اوست چيره بر تمامي قبايل مشرکان و راهنماي آنان.
هشدار! که او خونخواه تمام اولياي خداست.
آگاه باشيد! اوست ياور دين خدا.
هشدار! که از دريايي ژرف پيمانههايي افزون گيرد.
هشدار! که او به هر ارزشمندي به اندازه ي ارزش او، و به هر نادان و بي ارزشي به اندازه ي ناداني اش نيکي کند.
هشدار! که او نيکو و برگزيده ي خداوند است.
هشدار! که او وارث دانشها و حاکم بر ادراک هاست.
هان! بدانيد که او از سوي پروردگارش سخن ميگويد و آيات و نشانه هاي او را برپا کند. بدانيد همانا اوست باليده و استوار.
بيدار باشيد! هموست که [اختيار امور جهانيان و آيين آنان ] به او واگذار شده است.
آگاه باشيد! که تمامي گذشتگان ظهور او را پيشگويي کرده اند.
آگاه باشيد! که اوست حجّت پايدار و پس از او حجّتي نخواهد بود.(?) درستي و راستي و نور و روشنايي تنها نزد اوست.
هان! کسي بر او پيروز نخواهد شد و ستيزنده ي او ياري نخواهد گشت.
آگاه باشيد که او ولي خدا در زمين، داور او در ميان مردم و امانتدار امور آشکار و نهان است.
?) اين تعبير به عنوان حجّت و امامت است و نظري به رجعت ديگر امامان ندارد زيرا آنان حجّت هاي پيشين اند که دوباره رجعت خواهند نمود.
بخش نهم: مطرح کردن بيعت
مَعاشِرَالنّاسِ،
إِنّي قَدْبَيَّنْتُ لَکُمْ وَأَفْهَمْتُکُمْ، وَ هذا عَلِي يُفْهِمُکُمْ
بَعْدي. أَلاوَإِنِّي عِنْدَ انْقِضاءِ خُطْبَتي أَدْعُوکُمْ إِلي
مُصافَقَتي عَلي بَيْعَتِهِ وَ الإِقْرارِبِهِ، ثُمَّ مُصافَقَتِهِ بَعْدي.
أَلاوَإِنَّي قَدْ بايَعْتُ الله وَ عَلِي قَدْ بايَعَني. وَأَنَا
آخِذُکُمْ بِالْبَيْعَةِ لَهُ عَنِ الله عَزَّوَجَلَّ. (إِنَّ الَّذينَ
يُبايِعُونَکَ إِنَّما يُبايِعُونَ الله، يَدُالله فَوْقَ أَيْديهِمْ.
فَمَنْ نَکَثَ فَإِنَّما يَنْکُثُ عَلي نَفْسِهِ، وَ مَنْ أَوْفي بِما
عاهَدَ عَلَيْهُ الله فَسَيُؤْتيهِ أَجْراً عَظيماً).
هان مردمان!
من پيام خدا را برايتان آشکار کرده تفهيم نمودم. و اين علي است که پس از من
شما را آگاه مي کند. اينک شما را مي خوانم که پس از پايان خطبه با من و
سپس با علي دست دهيد تا با او بيعت کرده به امامت او اقرار نماييد. آگاه
باشيد من با خداوند و علي با من پيمان بسته و من اکنون از سوي خداي عزّوجل
براي امامت او پيمان مي گيرم. «[ي پيامبر ] آنان که با تو بيعت کنند هر
آينه با خدا بيعت کرده اند. دست خدا بالاي دستان آنان است. و هر کس بيعت
شکند، بر زيان خود شکسته، و آن کس که بر پيمان خداوند استوار و باوفا باشد،
خداوند به او پاداش بزرگي خواهد داد.
بخش دهم: حلال و حرام، واجبات و محرمات
مَعاشِرَالنّاسِ،
إِنَّ الْحَجَّ وَالْعُمْرَةَ مِنْ شَعائرِالله، (فَمَنْ حَجَّ الْبَيْتَ
أَوِاعْتَمَرَ فَلاجُناحَ عَلَيْهِ أَنْ يَطَّوَّفَ بِهِما) الآيَة.
مَعاشِرَالنّاسِ،
حُجُّواالْبَيْتَ، فَماوَرَدَهُ أَهْلُ بَيْتٍ إِلاَّ اسْتَغْنَوْا وَ
أُبْشِروا، وَلاتَخَلَّفوا عَنْهُ إِلاّبَتَرُوا وَ افْتَقَرُوا.
مَعاشِرَالنّاسِ،
ماوَقَفَ بِالْمَوْقِفِ مُؤْمِنٌ إِلاَّغَفَرَالله لَهُ ماسَلَفَ مِنْ
ذَنْبِهِ إِلي وَقْتِهِ ذالِکَ، فَإِذا انْقَضَتْ حَجَّتُهُ اسْتَأْنَفَ
عَمَلَهُ.
مَعاشِرَالنَّاسِ، الْحُجّاجُ مُعانُونَ وَ نَفَقاتُهُمْ مُخَلَّفَةٌ عَلَيْهِمْ وَالله لايُضيعُ أَجْرَالُْمحْسِنينَ.
مَعاشِرَالنّاسِ،
حُجُّوا الْبَيْتَ بِکَمالِ الدّينِ وَالتَّفَقُّهِ، وَلاتَنْصَرِفُوا
عَنِ الْمشَاهِدِإِلاّ بِتَوْبَةٍ وَ إِقْلاعٍ.
مَعاشِرَالنّاسِ،
أَقيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّکاةَ کَما أَمَرَکُمُ الله عَزَّوَجَلَّ،
فَإِنْ طالَ عَلَيْکُمُ الْأَمَدُ فَقَصَّرْتُمْ أَوْنَسِيتُمْ فَعَلِي
وَلِيُّکُمْ وَمُبَيِّنٌ لَکُمْ، الَّذي نَصَبَهُ الله عَزَّوَجَلَّ لَکُمْ
بَعْدي أَمينَ خَلْقِهِ. إِنَّهُ مِنِّي وَ أَنَا مِنْهُ، وَ هُوَ وَ مَنْ
تَخْلُفُ مِنْ ذُرِّيَّتي يُخْبِرونَکُمْ بِماتَسْأَلوُنَ عَنْهُ
وَيُبَيِّنُونَ لَکُمْ ما لاتَعْلَمُونَ.
هان مردمان! همانا حج و عمره از شعائر و آداب و رسوم خدايي است. پس زائران خانه ي خدا و عمره کنندگان بر صفا و مروه بسيار طواف کنند.
هان
مردمان! در خانه ي خدا حج گزاريد؛ که هيچ خانداني داخل آن نشد مگر بي نياز
شد و مژده گرفت، و کسي از آن روي برنگردانيد مگر بي بهره و نيازمند گرديد.
هان
مردمان! مؤمني در موقف (عرفات، مشعر، منا) نمانَد مگر اين که خدا گناهان
گذشته ي او را بيامرزد و بايسته است که پس از پايان اعمال حج [با پرونده ي
پاک ] کار خود را از سر گيرد.
هان مردمان! حاجيان دستگيري شده اند و
هزينه هاي سفرشان جبران مي شود و جايگزين آن به آنان خواهد رسيد. و البته
خداوند پاداش نيکوکاران را تباه نخواهد کرد.
هان مردمان! خانه ي خدا را با دين کامل و دانش ژرفي آن ديدار کنيد و از زيارتگاهها جز با توبه و بازايستادن [از گناهان ] برنگرديد.
هان
مردمان! نماز را به پا داريد و زکات بپردازيد همان سان که خداوند عزّوجل
امر فرموده. پس اگر زمان بر شما دراز شد و کوتاهي کرديد يا از ياد برديد،
علي صاحب اختيار و تبيين کننده بر شماست. خداوند عزّوجل او راپس از من
امانتدار خويش در ميان آفريدگانش نهاده. همانا او از من و من از اويم. و او
و فرزندان من از جانشينان او، پرسش هاي شما را پاسخ دهند و آن چه را نمي
دانيد به شما مي آموزند.
أَلا إِنَّ الْحَلالَ وَالْحَرامَ
أَکْثَرُمِنْ أَنْ أُحصِيَهُما وَأُعَرِّفَهُما فَآمُرَ بِالْحَلالِ وَ
اَنهَي عَنِ الْحَرامِ في مَقامٍ واحِدٍ، فَأُمِرْتُ أَنْ آخُذَ
الْبَيْعَةَ مِنْکُمْ وَالصَّفْقَةَ لَکُمْ بِقَبُولِ ماجِئْتُ بِهِ عَنِ
الله عَزَّوَجَلَّ في عَلِي أميرِالْمُؤْمِنينَ وَالأَوْصِياءِ مِنْ
بَعْدِهِ الَّذينَ هُمْ مِنِّي وَمِنْهُ إمامَةٌ فيهِمْ قائِمَةٌ، خاتِمُها
الْمَهْدي إِلي يَوْمٍ يَلْقَي الله الَّذي يُقَدِّرُ وَ يَقْضي.
مَعاشِرَالنّاسِ،
وَ کُلُّ حَلالٍ دَلَلْتُکُمْ عَلَيْهِ وَکُلُّ حَرامٍ نَهَيْتُکُمْ
عَنْهُ فَإِنِّي لَمْ أَرْجِعْ عَنْ ذالِکَ وَ لَمْ أُبَدِّلْ. أَلا
فَاذْکُرُوا ذالِکَ وَاحْفَظُوهُ وَ تَواصَوْابِهِ، وَلا تُبَدِّلُوهُ
وَلاتُغَيِّرُوهُ. أَلا وَ إِنِّي اُجَدِّدُالْقَوْلَ: أَلا فَأَقيمُوا
الصَّلاةَ وَآتُوا الزَّکاةَ وَأْمُرُوا بِالْمَعْروفِ وَانْهَوْا عَنِ
الْمُنْکَرِ.
هان! روا و ناروا بيش از آن است که من شمارش کنم و
بشناسانم و در اين جا يکباره به روا فرمان دهم و از ناروا بازدارم. از اين
روي مأمورم از شما بيعت بگيرم که دست در دست من نهيد در مورد پذيرش آن چه
از سوي خداوند آوردهام درباره علي اميرالمؤمنين و اوصياي پس از او که آنان
از من و اويند. و اين امامت به وراثت پايدار است و فرجام امامان، مهدي است
و استواري امامت تا روزي است که او با خداوند قدر و قضا ديدار کند.
هان
مردمان! شما را به هرگونه روا و ناروا راهنمايي کردم و از آن هرگز برنمي
گردم. بدانيد و آگاه باشيد! آن ها را ياد کنيد و نگه داريد و يکديگر را به
آن توصيه نماييد و در آن [احکام خدا] دگرگوني راه ندهيد. هشدار که دوباره
مي گويم: بيدار باشيد! نماز را به پا داريد. و زکات بپردازيد. و امر به
معروف کنيد و از منکر بازداريد.
أَلاوَإِنَّ رَأْسَ الْأَمْرِ
بِالْمَعْرُوفِ أَنْ تَنْتَهُوا إِلي قَوْلي وَتُبَلِّغُوهُ مَنْ لَمْ
يَحْضُرْ وَ تَأْمُروُهُ بِقَبُولِهِ عَنِّي وَتَنْهَوْهُ عَنْ
مُخالَفَتِهِ، فَإِنَّهُ أَمْرٌ مِنَ الله عَزَّوَجَلَّ وَمِنِّي. وَلا
أَمْرَ بِمَعْروفٍ وَلا نَهْي عَنْ مُنْکَرٍ إِلاَّمَعَ إِمامٍ مَعْصومٍ.
مَعاشِرَالنّاسِ،
الْقُرْآنُ يُعَرِّفُکُمْ أَنَّ الْأَئِمَّةَ مِنْ بَعْدِهِ وُلْدُهُ،
وَعَرَّفْتُکُمْ إِنَّهُمْ مِنِّي وَمِنْهُ، حَيْثُ يَقُولُ الله في
کِتابِهِ: (وَ جَعَلَها کَلِمَةً باقِيَةً في عَقِبِهِ). وَقُلْتُ: «لَنْ
تَضِلُّوا ما إِنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِما».
مَعاشِرَالنّاسِ،
التَّقْوي، التَّقْوي، وَاحْذَرُوا السّاعَةَ کَما قالَ الله عَزَّوَجَلَّ:
(إِنَّ زَلْزَلَةَ السّاعَةِ شَيءٌ عَظيمٌ). اُذْکُرُوا الْمَماتَ
(وَالْمَعادَ) وَالْحِسابَ وَالْمَوازينَ وَالُْمحاسَبَةَ بَيْنَ يَدَي
رَبِّ الْعالَمينَ وَالثَّوابَ وَالْعِقابَ. فَمَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ
أُثيبَ عَلَيْها وَ مَنْ جاءَ بِالسَّيِّئَةِ فَلَيْسَ لَهُ فِي الجِنانِ
نَصيبٌ.
و بدانيد که ريشه ي امر به معروف اين است که به گفته ي من
[درباره ي امامت ] برسيد و سخن مرا به ديگران برسانيد و غايبان را به پذيرش
فرمان من توصيه کنيد و آنان را از ناسازگاري سخنان من بازداريد؛ همانا سخن
من فرمان خدا و من است و هيچ امر به معروف و نهي از منکري جز با امام
معصوم تحقق و کمال نمييابد.
هان مردمان! قرآن بر شما روشن ميکند
که امامان پس از علي فرزندان اويند و من به شما شناساندم که آنان از او و
از من اند. چرا که خداوند در کتاب خود ميگويد: «امامت را فرماني پايدار در
نسل او قرار داد...» و من نيز گفته ام که: «مادام که به قرآن و امامان
تمسک کنيد، گمراه نخواهيد شد.»
هان مردمان! تقوا را، تقوا را رعايت
کرده از سختي رستخيز بهراسيد همان گونه که خداوند عزّوجل فرمود: «البته
زمين لرزه ي روز رستاخيز حادثه ي بزرگ است...»
مرگ، قيامت، و حساب و
ميزان و محاسبه ي در برابر پروردگار جهانيان و پاداش کيفر را ياد کنيد. آن
که نيکي آورد، پاداش گيرد. و آن که بدي کرد، بهره اي از بهشت نخواهد برد.
بخش يازدهم: بيعت گرفتن رسمي
مَعاشِرَالنّاسِ،
إِنَّکُمْ أَکْثَرُ مِنْ أَنْ تُصافِقُوني بِکَفٍّ واحِدٍ في وَقْتٍ
واحِدٍ، وَقَدْ أَمَرَنِي الله عَزَّوَجَلَّ أَنْ آخُذَ مِنْ
أَلْسِنَتِکُمُ الْإِقْرارَ بِما عَقَّدْتُ لِعَلِي أَميرِالْمُؤْمنينَ،
وَلِمَنْ جاءَ بَعْدَهُ مِنَ الْأَئِمَّةِ مِنّي وَ مِنْهُ، عَلي ما
أَعْلَمْتُکُمْ أَنَّ ذُرِّيَّتي مِنْ صُلْبِهِ.
فَقُولُوا
بِأَجْمَعِکُمْ: «إِنّا سامِعُونَ مُطيعُونَ راضُونَ مُنْقادُونَ لِما
بَلَّغْتَ عَنْ رَبِّنا وَرَبِّکَ في أَمْرِ إِمامِنا عَلِي
أَميرِالْمُؤْمِنينَ وَ مَنْ وُلِدَ مِنْ صُلْبِهِ مِنَ الْأَئِمَّةِ.
نُبايِعُکَ عَلي ذالِکَ بِقُلوُبِنا وَأَنْفُسِنا وَأَلْسِنَتِنا
وَأَيْدينا. علي ذالِکَ نَحْيي وَ عَلَيْهِ نَموتُ وَ عَلَيْهِ نُبْعَثُ.
وَلانُغَيِّرُ وَلانُبَدِّلُ، وَلا نَشُکُّ (وَلانَجْحَدُ) وَلانَرْتابُ،
وَلا نَرْجِعُ عَنِ الْعَهْدِ وَلا نَنْقُضُ الْميثاقَ.
هان مردمان!
شما بيش از آنيد که در يک زمان با يک دست من بيعت نماييد. از اين روي
خداوند عزّوجل به من دستور داده که از زبان شما اقرار بگيرم و پيمان ولايت
علي اميرالمؤمنين را محکم کنم و نيز بر امامان پس از او که از نسل من و
اويند؛ همان گونه که اعلام کردم که ذرّيّه من از نسل اوست.
پس همگان بگوييد:
«البتّه
که سخنان تو را شنيده پيروي ميکنيم و از آن ها خشنوديم و بر آن گردن گذار
و بر آن چه از سوي پروردگارمان در امامت اماممان علي اميرالمؤمنين و
امامان ديگر - از صلب او - به ما ابلاغ کردي، با تو پيمان مي بنديم با دل و
جان و زبان و دست هايمان. با اين پيمان زنده ايم و با آن خواهيم مرد و با
آن اعتقاد برانگيخته مي شويم. و هرگز آن را دگرگون نکرده شکّ و انکار
نخواهيم داشت و از عهد و پيمان خود برنمي گرديم.
وَعَظْتَنا
بِوَعْظِ الله في عَلِي أَميرِالْمؤْمِنينَ وَالْأَئِمَّةِ الَّذينَ
ذَکَرْتَ مِنْ ذُرِّيتِکَ مِنْ وُلْدِهِ بَعْدَهُ، الْحَسَنِ وَالْحُسَيْنِ
وَ مَنْ نَصَبَهُ الله بَعْدَهُما. فَالْعَهْدُ وَالْميثاقُ لَهُمْ
مَأْخُوذٌ مِنَّا، مِنْ قُلُوبِنا وَأَنْفُسِنا وَأَلْسِنَتِنا
وَضَمائِرِنا وَأَيْدينا. مَنْ أَدْرَکَها بِيَدِهِ وَ إِلاَّ فَقَدْ
أَقَرَّ بِلِسانِهِ، وَلا نَبْتَغي بِذالِکَ بَدَلاً وَلايَرَي الله مِنْ
أَنْفُسِنا حِوَلاً. نَحْنُ نُؤَدّي ذالِکَ عَنْکَ الّداني والقاصي مِنْ
اَوْلادِنا واَهالينا، وَ نُشْهِدُالله بِذالِکَ وَ کَفي بِالله شَهيداً
وَأَنْتَ عَلَيْنا بِهِ شَهيدٌ».
مَعاشِرَالنّاسِ، ماتَقُولونَ؟
فَإِنَّ الله يَعْلَمُ کُلَّ صَوْتٍ وَ خافِيَةَ کُلِّ نَفْسٍ، (فَمَنِ
اهْتَدي فَلِنَفْسِهِ وَ مَنْ ضَلَّ فَإِنَّما يَضِلُّ عَلَيْها)، وَمَنْ
بايَعَ فَإِنَّما يُبايِعُ الله، (يَدُالله فَوْقَ أَيْديهِمْ).
مَعاشِرَالنّاسِ،
فَبايِعُوا الله وَ بايِعُوني وَبايِعُوا عَلِيّاً أَميرَالْمُؤْمِنينَ
وَالْحَسَنَ وَالْحُسَيْنَ وَالْأَئِمَّةَ (مِنْهُمْ فِي الدُّنْيا
وَالْآخِرَةِ) کَلِمَةً باقِيَةً.
[ي رسول خدا] ما را به فرمان خدا
پند دادي درباره ي علي اميرالمؤمنين و امامان از نسل خود و او، که حسن و
حسين و آنان که خداوند پس از آنان برپا کرده است. پس عهد و پيمان از ما
گرفته شد از دل و جان و زبان و روح و دستانمان. هر کس توانست با دست وگرنه
با زبان پيمان بست. و هرگز پيمانمان را دگرگون نخواهيم کرد و خداوند از ما
شکست عهد نبيند. و نيز فرمان تو را به نزديک و دور از فرزندان و خويشان خود
خواهيم رسانيد و خداوند را بر آن گواه خواهيم گرفت. و هر آينه خداوند بر
گواهي کافي است و تو نيز بر ما گواه باش.»
هان مردمان! چه مي گوييد؟
همانا خداوند هر صدايي را مي شنود و آن را که از دلها ميگذرد ميداند.
«هر آن کس هدايت پذيرفت، به خير خويش پذيرفته. و آن که گمراه شد، به زيان
خود رفته.» و هر کس بيعت کند، هر آينه با خداوند پيمان بسته؛ که «دست خدا
بالي دستان آن هاست.»
هان مردمان! اينک با خداوند بيعت کنيد و با من
پيمان بنديد و با علي اميرالمؤمنين و حسن و حسين و امامان پس از آنان از
نسل آنان که نشانه ي پايدارند در دنيا و آخرت.
يُهْلِکُ الله مَنْ
غَدَرَ وَ يَرْحَمُ مَنْ وَ في، (وَ مَنْ نَکَثَ فَإِنَّما يَنْکُثُ عَلي
نَفْسِهِ وَ مَنْ أَوْفي بِما عاهَدَ عَلَيْهُ الله فَسَيُؤْتيهِ أَجْراً
عَظيماً).
مَعاشِرَالنّاسِ، قُولُوا الَّذي قُلْتُ لَکُمْ
وَسَلِّمُوا عَلي عَلي بِإِمْرَةِ الْمُؤْمِنينَ، وَقُولُوا: (سَمِعْنا وَ
أَطَعْنا غُفْرانَکَ رَبَّنا وَ إِلَيْکَ الْمَصيرُ)، وَ قُولوا:
(اَلْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذي هَدانا لِهذا وَ ما کُنّا لِنَهْتَدِي لَوْلا
أَنْ هَدانَا الله) الآية.
مَعاشِرَالنّاسِ، إِنَّ فَضائِلَ عَلي
بْنِ أَبي طالِبٍ عِنْدَالله عَزَّوَجَلَّ - وَ قَدْ أَنْزَلَهافِي
الْقُرْآنِ - أَکْثَرُ مِنْ أَنْ أُحْصِيَها في مَقامٍ واحِدٍ، فَمَنْ
أَنْبَاَکُمْ بِها وَ عَرَفَها فَصَدِّقُوهُ.
مَعاشِرَالنّاسِ، مَنْ يُطِعِ الله وَ رَسُولَهُ وَ عَلِيّاً وَ الْأَئِمَةَ الَّذينَ ذَکرْتُهُمْ فَقَدْ فازَفَوْزاً عَظيماً.
خداوند مکّاران را تباه مي کند و به باوفايان مهر مي ورزد.
«هر
که پيمان شکندجز اين نيست که به زيان خود گام برداشته، و هر که بر عهدي که
با خدا بسته پابرجا ماند، به زودي خدا او را پاداش بزرگي خواهد داد.»
هان
مردمان! آن چه بر شما برگفتم بگوييد و به علي با لقب اميرالمؤمنين سلام
کنيد و بگوييد: «شنيديم و فرمان مي بريم پروردگارا، آمرزشت خواهيم و بازگشت
به سوي تو است.» و نيز بگوييد: «تمام سپاس و ستايش خدايي راست که ما را به
اين راهنمايي فرمود وگرنه راه نمي يافتيم» - تا آخر آيه.
هان
مردمان! هر آينه برتري هي علي بن ابي طالب نزد خداوند عزّوجل - که در قرآن
نازل فرموده - بيش از آن است که من يکباره برشمارم. پس هر کس از مقامات او
خبر داد و آن ها را شناخت او را تصديق و تأييد کنيد.
هان مردمان! آن کس که از خدا و رسولش و علي و اماماني که نام بردم پيروي کند، به رستگاري بزرگي دست يافته است.
مَعاشِرَالنَّاسِ،
السّابِقُونَ إِلي مُبايَعَتِهِ وَ مُوالاتِهِ وَ التَّسْليمِ عَلَيْهِ
بِإِمْرَةِ الْمُؤْمِنينَ أُولئکَ هُمُ الْفائزُونَ في جَنّاتِ النَّعيمِ.
مَعاشِرَالنّاسِ،
قُولُوا ما يَرْضَي الله بِهِ عَنْکُمْ مِنَ الْقَوْلِ، فَإِنْ تَکْفُرُوا
أَنْتُمْ وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ جَميعاً فَلَنْ يَضُرَّالله شَيْئاً.
اللهمَّ
اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنينَ (بِما أَدَّيْتُ وَأَمَرْتُ) وَاغْضِبْ عَلَي
(الْجاحِدينَ) الْکافِرينَ، وَالْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمينَ.
هان
مردمان! سبقت جويان به بيعت و پيمان و سرپرستي او و سلام بر او با لقب
اميرالمؤمنين، رستگارانند و در بهشت هاي پربهره خواهند بود.
هان مردمان! آن چه خدا را خشنود کند بگوييد. پس اگر شما و تمامي زمينيان کفران ورزند، خدا را زياني نخواهد رسانيد.
پروردگارا، آنان را که به آن چه ادا کردم و فرمان دادم ايمان آوردند، بيامرز. و بر منکران کافر خشم گير! و الحمدللّه ربّ العالمين.
منبع: پايگاه اطلاع رساني حوزه