دکترعلی محمدی:صدای خرد شدن استخوانهای پوسیده نظام سرمایه داری و لیبرالیسم به گوش می رسد .

خانه خبرها
اشاره

وقوع جنبش وال استريت درآمريکا وآشکارشدن شکاف طبقاتي واقتصادي بزرگ آن که سبب سده است اقشارمختلف مردم دراين جنبش اعتراضي شرکت نمايند ونتايج منتج ازآن همچون سرکوب شديد معترضان توسط نيروهاي امنيتي و پليس وسکوت رسانه اي  درقبال تحولات اين جنبش  ما رابرآن داشت مصاحبه اي را دراين زمينه باآقاي دکترطاهر علي محمدي رئيس دانشگاه انجام دهيم که متن آن درذيل آمده است.

آقاي دکتر توضيحي درباره زمينه­هاي نارضايتي در جامعه آمريکا ارائه نماييد؟

در دو حوزه داخلي و خارجي مي­توان زمينه­هاي نارضايتي را مورد امعان­نظر قرار داد. در حوزه داخلي در سه زمينه سياسي، اقتصادي و اجتماعي مسأله را مورد بحث وبررسي قرار مي­دهيم.

همچنانکه مي­دانيد قدرت سياسي آمريکاهمواره در اختيار دو حزب دموکرات و جمهوريخواه بوده و هست. اين دو حزب که در واقع دوروي يک سکه­اند، هرگز نماينده واقعي مردم آمريکا نبوده و ساليان متمادي است که با پشتوانه مالي و رسانه­اي صهيونيستها، به نوبت حاکم بر جريان امور بوده و تمامي همتشان تأمين منافع صهيونيسم بين­الملل و استثمار ساير ملل و نيز استضعاف و استحمار ملّت خود براي پيشبرد اهداف  پشت پرده صهيونيستها بوده­اند. تسلّط اين دو حزب سبب شده است که افراد مستقل هيچ­گاه نتوانند در سيستم سياسي ايالات متحده وارد شوند وهمواره قدرت سياسي به صورت موروثي در اختيار اين دو حزب باشد.

 نتيجه اين انحصار قدرت در دو حوزه اقتصادي و اجتماعي ، خودش را بخوبي نشان داده است. در زمينه اقتصادي مشاهده    مي­کنيم که ثروت امريکا در دستان عده  بسيار محدودي متمرکز شده و جمعي قليل بيش از 70 درصد  ثروت و امکانات اين کشوررا در اختيار دارند.

اوضاع داخلي امريکا در زمينه اجتماعي هم  از وضعيت مناسبي برخوردار نيست. ساليان سال است که سياهپوستان و سرخپوستان از امکانات آموزشي و بهداشتي مورد نياز و درخور محرومند و به لحاظ داشتن درآمد مکفي براي زندگي شايسته در تنگنا به سر مي­برند.

در حوزه سياست خارجي ، آمريکا با چالشهاي جدي و متعددي روبرواست. دخالتهاي آمريکا در امور داخلي کشور­هاي مختلف (عراق، افغانستان و...) ، علاوه بر اينکه تنفر مردم جهان از آمريکا افزايش داده، هزينه­هاي هنگفتي  بر ملّت آمريکا تحميل کرده که اين خود نارضايتي بيشتر جامعه آمريکا و طغيان آنان را به دنبال داشته است.

آقاي دکتردر مورد موضوع يک درصد در مقابل 99 درصد  دراعتراضات اخيرتوضيحي دهيد؟

همچنانکه توضيح داده شداز لحاظ اقتصادي شکاف عظيمي در آمريکا به وجود آمده که باعث شده اکثريت مردم شامل 99درصددر مقابل اقليتي ثروتنمد 1درصد قرار گيرند؛ اقليتي که بيش از 70 درصد امکانات  و منابع ثروت را در اختيار دارد. اين اختلاف عظيم طبقاتي محصول ضعف شديد ايدئولوژي غرب است. غرب و در رأس آن آمريکا با داشتن  نظام سرمايه­داري و ليبراليستي که بعد از فرو­پاشي نظام کمونيستي شوروي سابق  تلاش داشت نظام فکري و اعتقادي خود را به عنوان تنها راه نجات بشر و آينده محتوم جوامع بشري مطرح نمايد و در اين راه از هيچ کوششي فروگذار نکرد ، گرچه طي اين ساليان توانست در مقوله تکنولوژي پيشرفت زيادي داشته باشد ، اما به لحاظ اينکه همراه با اين پيشرفت  نتوانست در حوزه اخلاق و عدالت اجتماعي پيش برود، هم اکنون به بن بست رسيده واين زاييده همان تفکر سرمايه داري و ليبراستي است ،تفکري که محصول آن چيزي جز ظلم و ستم به مردم خود و ديگر ملل جهان و ناعدالتي گسترده ، انحطاط انسانيت و فقر شديد نبوده است.

آقاي دکتر به نظر شما آيا نفوذ لابي صهيونيستي  در آمريکا در شکل گيري اين جنبش موثر بوده است ؟

قطعاً يکي از عوامل نارضايتي مردم آمريکا و به وجود آمدن جنبش وال استريت همين امر است . صهيونيستها  از قدرت نامحدودي در ساختار سياسي و اقتصادي آمريکا برخوردار هستند که نمود آن را مي توان در حضور فعال و تعيين کننده آنان در انتخابات رياست جمهوري و کنگره مشاهده نمود.

صهيونيستها با استفاده از امکانات مالي و رسانه اي گسترده و نفوذ در جريانات سياسي با هدايت جريانات راي گيري وانتخابات، به راحتي افراد مورد نظر خود را بر جامعه آمريکا حاکم مي کنند . کانديداهاي شرکت کننده درانتخابات مختلف نيز مي دانند چاره اي جز جلب حمايت صهيونيستها و هماهنگ کردن خود با سياستهاي آنهاراندارند.

 از لحاظ اقتصادي نيز ،اقليت يهود با داشتن پشتوانه قدرتمند سياسي، در سيستم بانکداري ، بورس ومراکز مختلف تصميم گيري اقتصادي نفوذ راهبردي دارد. اين نفوذ تا بدانجاست که حتي در بحبوحه مواجه بودن جامعه آمريکا با بحران مالي ، به صورت پيوسته و مستمر کمکهاي مالي هنگفتي از کيسه ملت آمريکا به سوي سرزمينهاي اشغالي سرازير مي شود و کسي را جلودار آن نخواهد بود.

آقاي دکتر آيا اين امرحقيقت دارد که آمريکا امروز در دوران استيصال قدرت خود به سر مي برد؟

 از مجموعه حوادث و اتفاقات جاري در کشورهاي اروپايي و خود آمريکا و نيز از سياستها و رفتار دولت آمريکا در چند وقت اخير به خوبي  مي توان اين استيصال را رويت کرد . شکستهاي پي در پي درافغانستان و عراق   و عدم تأمين خواسته هاي آمريکا در اين دو  کشور، افزايش تنفر جهاني از آمريکا ،بيداري اسلامي و سقوط حکومت هاي ديکتاتور وابسته به آمريکا ،بحران عميق اقتصادي و عدم کنترل اين بحران ،شکل گيري و گسترش جنبش وال استريت و افزايش قدرت کشورهاي مستقل در صحنه جهاني نمونه هايي از روند رو به افزايش استيصال قدرت جهاني آمريکاست .

علاوه بر اينها ، اعمال سياستهاي به دور از قاعده و عرف بين الملل و بروز رفتارهاي عجولانه و نابخردانه آمريکا در مقابل ايران اسلامي که نمود آن را مي توان در ترور دانشمندان هسته اي و طرح ترور فرماندهان سپاه که دخالت آشکار و نقض تمامي معاهدات بين المللي مي باشد، حکايتي جز استيصال آمريکا ندارد.

با توجه به مباحث مطرح شده  چه ارزيابي اي ازآينده اين جنبش داريد؟

همچنانکه رهبر معظم انقلاب فرمودند با سرکوب شديد مردم توسط مدعيان آزادي بيان بعد از آنکه مجبور به اعتراف به اين حرکت اعتراضي شدند ، چهره واقعي و خشن دولت آمريکا آشکار گشت و نقاب دفاع از حقوق بشر و آزادي از چهره آنان برگرفته شد.

آنچه که مسلّم است بروز اين­جنبش عظيم، ريشه در بحران اقتصادي حاکم بر جامعه آمريکا و شکست و به بن بست رسيدن کامل نظام   سرمايه­داري غرب دارد.

نتيجه­ي اين  جنبش هر چه که باشد وعده قطعي خداوند اين است که ظالمان و ستمکاران در نهايت با شکست روبرو شده و زمين­گير خواهند شد. بي­شک آمريکا از اين قاعده مستثني نيست و ما انشاءاللّه شاهد زمين گير شدن و خرد شدن استخوانهاي پوسيده نظام سرمايه­داري و ليبراليسم و شکست قطعي آن خواهيم بودوبيداري اسلامي ووقوع چنين جنبشهايي خبرازنزديک شدن اين پايان ناخوشايندبراي آمريکامي دهد.

آخرین اخبار

© تمامی حقوق این سایت برای دانشگاه ایلام محفوظ است

شما از نسخه قدیمی مرورگر خود استفاده می کنید و قادر به مشاهده صحیح این سایت نخواهید بود.
لطفاً مرورگر خود را به روز نمایید
دانلود آخرین نسخه مرورگرها