زندگینامه شهید مرتضی ساده میری

خانه خبرها

شهيدمرتضي ساده ميري سردار بزرگ جبهه ايلام و مهران

قائم مقام فرمانده گردان502امام حسين(ع)از(تيپ يکم اميرالمومنين(ع)لشگر4بعثت سپاه پاسداران انقلاب اسلامي )

تاريخ شهادت 25/12/69 ارتفاعات قلاويزان

شهيد «مرتضي ساده ميري» در سا ل 1340 در خانواده مذهبي در شهرستان «ايلام» ديده به جهان گشود .زندگي در خانواده مذهبي وسنتي و وجود مشکلات اقتصادي ،فرهنگي و...که آن روزها اکثر خانواده هاي ايراني ساکن درمناطق محروم مانند ايلام از آن رنج مي بردند ؛ مرتضي را نوجواني سخت کوش وفعال بار آورده بود.پس از رسيدن به دوران کسب علم ،تحصيلات را در ايلام آغاز کرد وبا موفقيت به پايان رساند .انقلاب آزادي بخش امام خميني که شروع شد مرتضي که شاهد ظلم ونابرابري شاه خائن بود ،مشتاقانه به صفوف مبارزين پيوست وتا پيروزي نهضت خميني کبير لحظه اي آرام نگرفت. در اوايل پيروزي انقلاب اسلامي و تشکيل جهاد سازندگي به اين نهادانقلابي پيوست .اما مزاحمتهاي ضدانقلاب براي مردم ستم کشيده کرد وبعد از آن جنگ تحميلي عراق که به نمايندگي از زورمندان ستمکار جهان ،برعليه مردم بزرگ ايران شروع شد،اورا به سپاه پاسداران انقلاب اسلامي کشاند تا سدي تسخيرناپذير در مقابل دشمنان ايران بزرگ باشد. خود او مي گويد «... بنا به علاقه وافرم به عضويت رسمي سبز پوشان لشگر امير المومنين (ع) سپاه پاسداران انقلاب اسلامي در آمدم و خدمتم را از گردان 503 شهيد بهشتي به عنوان مسئول دسته آغاز کردم. »مرتضي در بين بچه هاي لشگر به هَلَتي معروف بود ،چرا که او 8 سال دفاع مقدس را در هَلَت ها گذراند. هَلَت در لهجه ي ايلامي به تپه ماهورهاي رملي بي آب و علف مي گويند که شرايط زندگي در آنجا بسيار سخت است .شهيد مرتضي با لهجه ي شيرين (شوهاني )تبسم را بر لبان رزمنده گان مي نشاند. سنگر مرتضي شلوغ ترين سنگر بودو دور و برش هميشه پر بود از رزمندگاني که به اخلاق خوب ورفتار پسنديده اوعشق مي ورزيدند.در شب عمليات آنقدرروحيه رزمندگان را تقويت مي کرد که مرگ شيرين تر از عسل مي شد .او در عمليات والفجر 5،والفجر 9 ،والفجر 10 ،کربلاي 1 ،کربلاي 10، نصر 4و نصر 8 سمت فرماندهي گروهان و ستاد گردان را بر عهده داشت و بارها مجروح گرديد ،بعد از جنگ او در فراغ شهدا ءخيلي بي تابي مي کرد . مرتضاي بعد از جنگ خيلي با آن مرتضاي زمان جنگ فرق داشت ،چنانکه روزي روي چادرش اين شعر را نوشته بودند :

در سنگر حق شير شکاران همه رفتند

ياران هَلَت چون عطر بهاران همه رفتند

چون بوي گل ،آن پاک عياران همه رفتند

هَلَتي با که نشيني که ياران همه رفتند

آه و افسوس مرتضي در فراق دوستان سفر کرده لحظه اي قطع نمي شد و از اينکه از اين قافله جا مانده بود ،احساس شرمساري مي کرد .اما خدا هم نمي خواست دل مرتضي شکسته شود تا اين که دعاي او مورد اجابت قرار گرفت و در تاريخ 25/ 12/ 1369 در دامنه هاي قلاويزان در عمليات پاک سازي مناطق غرب کشور از وجود منافقين ،صداي گرفته اي در بيسيم ها پيچيد :مرتضي پرپر شد ،مرتضي به شهيدغيوري ودوستانش ملحق شد . سکوت عجيبي حاکم شد..... اما مرتضي شهد شيرين شهادت را نوشيد و خود را به قافله اي شهدا رساند .

آخرین اخبار

© تمامی حقوق این سایت برای دانشگاه ایلام محفوظ است

شما از نسخه قدیمی مرورگر خود استفاده می کنید و قادر به مشاهده صحیح این سایت نخواهید بود.
لطفاً مرورگر خود را به روز نمایید
دانلود آخرین نسخه مرورگرها